پنج سناریوی رابطه ایران و آمریکا

9 مهر 1392 ساعت 9:40

آنچه پس از سفر دکتر روحانی به پیدایی و شیدایی گام نهاده همانا دیدگاه‌های افراطی و تفریطی دربارة آینده روابط دو کشور و مسئلة هسته‌ای است.


جهان نیوز - محسن سلگی: آنچه در پی می‌آید نگاهی اجمالی و آینده پژوهانه به مسئله‌وارة فوق‌الذکر است. نویسنده پنج سناریو را برای روابط ایران و آمریکا به‌عنوان مدعا(Thesis) و نه ادعای(Claim) خویش به بحث و فحص مختصر نهاده است.

سناریوی خوش‌بینانه: از مشخصه‌های این رویکرد می‌توان به پافشاری برغنی‌سازی ، غنی‌سازی بیش از۲۰ درصد، روی میز داشتن ایده فشار بر تنگة هرمز به‌عنوان گلوگاه انرژی برای نوسان قیمت نفت و بنزین و بالنتیجه ضربه به اقتصاد غرب اشاره کرد؛ تا از این‌طریق غرب تحت فشار قرار گرفته و انرژی اتمی را مورد توشیح و پذیرش خود قرار دهد. ایجاد ناامنی در منطقه به‌زعم این دکترین، غرب را از مواضع خود به عقب می‌نشاند. این ایده می‌گوید که ما اگر ده گام تا انرژی اتمی داشته باشیم، آنها روی گام هشتم و نهم ما چانه خواهند زد و لاجرم گام‌های ششم و هفتم ما را می پذیرند. بالآمال اینکه باید تا می‌توانیم از عدد و گام صفر دور شویم تا منافع‌امان تأمین شود. امریکا غنی‌سازی ایران را می‌پذیرد، چون می‌داند ایران گام‌هایی رو به جلو برداشته است که دیگر برگشت‌پذیر نیست. از این‌رو مجاب می‌گردد که به ایران باج بدهد.

سناریوی بدبینانه: ایران بر غنی‌سازی پافشاری می‌کند و بر همین روند و موضع روز به روز منزوی‌تر می‌شود. سپس سیاست خارجی از سیاست اقتصادی به سیاست امنتیتی درمی‌غلتد. آنچه که شوروی را از میان برد؛ یعنی حرکت از اقتصاد به امنیت. تحریم‌های اقتصادی شدت می گیرد و موجب شورش‌های اجتماعی می‌شود که نظام سعیمی‌کند با انبساط اجتماعی این قضیه را حل کند؛ برای مثال آمدن روحانی مثال صدق این ادعاست. اما ممکن است این تغییر یا انبساط اجتماعی کل نظام را با خطر مواجه ساخته و به تغییر نظام منجر شود.

سناریوی فاجعه: امریکا با روسیه و چین وارد معامله می‌شود و آنها از قضیة سوریه کنار می‌کشند. سوریه از دست می‌رود و ایران به ناچار سیاستی کاملاً امنیتی در پیش می‌گیرد. اقتصاد ضعیف و ضعیف‌تر می‌شود و موجبات شورش اجتماعی را فراهم می‌آورد. روسیه و چین به این نتیجه می‌رسند که نگهداشتن ایران برای آنها بهای سنگینی دارد. این امر یک جو متزلزل بین‌المللی را برای ایران بوجود می‌آورد. توضیح اینکه روسیه و چین بعد از جنگ سرد همواره از تنش‌های بین المللی به سود خود بهره برده‌اند. در مورد ایران نیز با آن به منزلة یک ظرف آب کج برخورد کرده‌اند که نه اجازه می‌دهند آب بریزد ونه استقرار و آرامش کامل پیدا کند.

سناریوی معجزه: غنی‌سازی توسط غرب پذیرفته می‌شود و تمامی مصائب در اثر گفت و گو رخت برمی‌بندد. متأسفانه این انتظار را عدّه‌ای هم‌اینک از تیم روحانی دارند. اینان تصور می‌کنند که شرایط تحریم می‌رود و روابط ایران و غرب حسنه می‌شود. می‌توان این نوع نگاه را در بهترین حالت خود در چارچوب نظریه نولیبرال «همگرایی بخشی» یا «سرایت بخشی» ارنست هاس تحلیل کرد. هاس معتقد بود که همکاری در بخشی به بخش دیگر سرریز شده و همگرایی در آن بخش را نیز بوجود خواهد آورد. برای مثال همکاری ایران و آمریکا در پروندة هسته‌ای، همکاری در بخش اقتصاد و سپس سیاست را رقم خواهد زد. البته این چارچوب پیشنهادی مؤلف برای تئوریزه کردن نگاه خوش‌بینانه است، وگرنه تاکنون در لسان و خامه هیچ اصلاح‌طلب و یا نیروی منتقدی این ایده مشاهده نشده است.

سناریوی نرمش قهرمانانه: دو پیش‌فرض دارد: پیش فرض اول که دکتر ظریف پیگیری میکند، نوع «نگاه تونلی» به سیاست خارجه است، بدین‌معنا که باید از تمام ظرفیت‌های نظام بین‌الملل برای رسیدن به اهداف خود بهره برد. فعالیّت ظریف در فیس‌بوک، در واقع استفاده از دیپلماسی عمومی به منزلة قسمتی از همین ظریفتهاست. پیش‌فرض دوم توجه به مقدورات و محذورات سیاست خارجی است: توانایی‌ها و خواسته‌هایی داریم. توانایی‌های ما در سه محور قابل ذکرند:

۱. بسیج اجتماعی بالا که در منظقه و حتی جهان بی‌نظیر است.
۲. قرار گرفتن بر گلوگاه انرژی.
۳. موقعیت‌مندی و فضاییّت استراتژیک از حیث ژئواکونومی، ژئوپولیتیک و...

و اما محذورات داخلی ما: توجه به شرایط درونی شامل تورم بی سابقه و...

محذورات خارجی که نقطه عزیمت آن شرایط بین المللی است، اینکه می‌توان بدون شمشیر کشیدن و جنگیدن به اهداف خود برسیم. مثلاً نیازی نیست بگوییم شورای امنیت ناعادلانه است، بلکه باید از آن برای لغو تحریم‌ها بهره ببریم.

فرجامین سخن آنکه تیم مذاکره کننده ایران توانسته با اقتدار خوبی تا به این‌جای کار پیش رود و نرمش قهرمانانه مورد نظر مقام معظم رهبری را به تداعی و تجلی برساند. انتظار می‌رود نخبگان سیاسی، چه «ابزاری و اجرایی» و چه «فکری و علمی» از انتظارات بیش از اندازه از دولت کاسته و نیز خوش‌بینی‌های غیرواقع‌بینانه و هیجانی نسبت به عملکرد آمریکا در قبال حسن نیت ایران را کناری بگذارند، مگر آنکه در گسست از تجربه زیسته، حافظه تاریخی و خاطرات قومی خود را پیش از آن کنار گذارده باشند. درخواست- نه پیشنهاد- راقم این سطور بازگشتی دوباره به پنج سناریوی پیش‌گفته و نگاهی مقایسه‌ای بدانهاست. غایت‌القصوای متن همانا سناریوی نرمش قهرمانانه است که تبیین و تعلیل(چرایی) آن از سویی و چندی و چونی آن از سویی دیگر، یادداشتی مستقل را فرامی‌خواند.