انسان

زندگی آگاهانه در زندآگاهی زندگی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جهان نیوز» ثبت شده است

عافیت‌اندیشی یا عاقبت‌اندیشی؟ پیشرفت اسلامی اعم از عدالت است

15 اردیبهشت 1392 ساعت 12:20

گفتمان‌سازی در کلام رهبر انقلاب ناظر به پیوند درونی آرمان‌گرایی واقع‌بینانه و مدیریت انقلابی است که سعی در هم‌نشین و هم‌نشان کردن آرمان و واقعیت، آخرت و دنیا یا معنویت و زندگی دارد.


جهان نیوز - محسن سلگی*:
رهبری معظم انقلاب فرموده‌اند که در طراحی الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت باید بر «فکر»، «معنویت» و «زندگی» تکیه شود و در این میان «فکر» را بنیانی‌تر از بقیه عرصه‌ها ارزیابی کرده‌اند. از نکات این بیان، این‌که رهبری معظم پیشرفت و تمدن‌سازی را با «فکر» و «معنویت» در تنافی ندیده‌اند.  

بی‌تردید آرمان بیش آن‌که از جنس واقعیت باشد، از جنس ایده و «فکر» است. وقتی در کلام رهبری اولویت به «فکر» داده می‌شود، این معادل و یا دست‌کم مشابه همان اولویتی است که ایشان در الگوی آرمان‌گرایی واقع‌بینانه به «آرمان» می‌دهند. 

علامه جعفری به درستی با مقایسة اسلام و مسیحیت، معتقد است که اسلام با جاذبة متقابل دو نیروی دین و تمدن شکل گرفت و در منظر اسلام «معنویت و واقعیت» دو نیروی متضاد و رویاروی نیستند، بلکه حیات «معنویت» در سازگاری با واقعیّت و جهان ماده است و در صورت برهم خوردن این سازگاری، بنیادهای اساسی «زندگی» نابود می‌شود. 

حکمای اسلامی، حکمت را به حکمت نظری و حکمت عملی تقسیم می‌کنند: حکمت نظری دریافت هستی است، آن‌چنان‌که هست و حکمت عملی خط مشی زندگی است، آن‌چنان‌که باید باشد. آرمان‌گرایی واقع‌بینانه همان اتصال میان هست‌ها(واقعیت) و بایدها(آرمان‌ها) یا حکمت نظری و حکمت عملی است، نیز مؤید همین اتحاد «فکر» و زندگی یا «معنویت» و زندگی در اسلام می‌باشد.  

تمدن غرب همان‌طور که رهبری معظم می‌فرمایند هم‌اکنون در دوران انحطاط به سر می‌برد. امروزه از منظر بسیاری از منتقدین –حتی در خود غرب- یکی از دلایل این انحطاط، شکافی است که در غرب میان «فکر» و زندگی افتاده است و بیهوده نیست که «نیچه» به منزله مهم‌ترین منتقد مدرنیته در غرب به انسان‌های غربی توصیه می‌کند تا علیه وضع موجود به پا خیزند و بدون توجه به عرف و سنت جامعه به سمت فرهنگی دگرگون پیش بروند؛ فرهنگی که وی آن را وحدت میان «فکر» و «زندگی» می‌خواند.  

«آفاق‌گرایی»- در برابر انفس‌گرایی- در اولویت دادن به محیط اجتماعی تا جایی دامن می‌گستراند که مارکس به عنوان یک فیلسوف آفاق‌گرا و ماتریالیست معتقد است وجود اجتماعی و «زندگی» انسان‌ها است که «فکر» یا آگاهی آنها را تعیین می‌کند، نه این‌که «فکر» و آگاهی تعیین‌کنندة وجود اجتماعی و «زندگی» انسان‌ها باشد. اگرچه مارکس به ظاهر یک اندیشمند انقلابی است، اما این دیدگاه او ناچار به تسلیم واقعیت‌شدن منتهی می‌گردد. مارکسیسم و سوسیالیسم جدید نیز مانند اندیشه سلف خود تسلیم واقعیت‌اند. وضع موعود و کمون ثانویه‌ای که در آن‌ها مطرح می‌شود یک موعود موهوم و عاری از معنویت است که باید از آن به عنوان آرمان‌گرایی مادی و در عین حال آرمان‌گرایی غیر‌واقع‌بینانه نام برد که محکومِ محتوم تاریخ است.  

لیبرالیسم نیز تسلیم واقعیت است. در برخی گرایش های حاشیه‌ای لیبرالیسم مانند آن‌چه در تفکرات آرمان‌گرایانی همچون «الکساندر ونت» وجود دارد، یک آرمان و موعود مادی و دنیاگرایانه است که نظری به آخرت ندارد؛ یک آرمان «عافیت‌اندیش» است و نه «عاقبت‌اندیش». همه این‌ مکاتب و اندیشه‌ها صرفاً آفاقی و مادی هستند و همان‌طور که رهبری انقلاب نیز به درستی بیان فرموده‌اند تمدن غرب بر پایه تفکر اومانیسم و نگاه قدرت سیاسی و سرمایه‌محور شکل گرفته است.  

رهبری معظم «گفتمان‌سازی» را شرط اصلی تحقق الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت عنوان کرده‌اند. گفتمان مصبوغ و مسبوق به «فکر» و نیز متصل و حاکم بر واقعیت یا همان زندگی است. از این‌رو گفتمان‌سازی در کلام ایشان ناظر به پیوند درونی آرمان‌گرایی واقع‌بینانه و مدیریت انقلابی است که سعی در هم‌نشین و هم‌نشان کردن آرمان و واقعیت، آخرت و دنیا یا معنویت و زندگی دارد. روی این ملحوظ «پیشرفت» در الگوی اسلامی- ایرانی در مقابل پیشرفت در الگوی سکولاریسم قرار می‌گیرد، چراکه سکولاریسم با تفکیک و سپس تقابل نهادن دوگانه‌انگارانه میان آرمان و واقعیت، دنیا و آخر یا معنویت و زندگی بالنتیجه پیشرفت معنوی انسان را به حاشیه می‌راند و مکتوم می‌کند. 

 زمانی که رهبری از گفتمان‌سازی به عنوان شرط اصلی یاد می‌کنند منظور اتصال و پیوند دادن آرمان‌ها و واقعیت یا معنویت و زندگی با یکدیگر است. این پیوند، پیوندی است که تنها با مکانیزم مدیریت انقلابی به ثمر خواهد نشست. 

آرمان‌گرایی واقع‌بینانه به جای آن‌که تسلیم واقعیت باشد می‌کوشد تا واقعیت را در جهت آرمان‌ها تغییر دهد، آن هم با مکانیزم مدیریت انقلابی. در واقع بدون مدیریت انقلابی نه می‌توان به آرمان‌گرایی واقع‌بینانه و تحقق عینی آن رسید و نه می‌توان الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت را که «معنویت» اساس آن و «فکر»، روح حاکم بر آن است محقق نمود.  آرمان‌گرایی واقع‌بینانه به مثابه «معرفت‌شناسی» و «مدیریت انقلابی» به منزله روش‌شناسی، دو اساس قوام‌بخش برای تحقق الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت هستند. الگویی که جامع پیشرفت مادی و معنوی انسان و جامعه است و تعالی تمامی ارزش‌های انسانی-الهی من‌جمله عدالت، رهایی، تهذیب و... را شامل می‌شود. به این طریق «تعادل» در پیشرفت اسلامی مهم‌ترین اساس است و بر همین اساس-تعادل- عدالت مهم‌ترین مقصود این معنا است. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محسن سلگی

داعش؛ بی قاعده‌تر از القاعده

6 تیر 1393 ساعت 13:08

در خطبه های نماز جمعه و کلیپ های منتشر شده آنان، از شیعه به عنوان «روافض صفویه» یاد می کنند؛ که این نشان از این همانی قایل شدن آنها میان شیعه و ایرانی بودن است. این مسأله، تهدید امنیتی احتمالی آنها را برای ایران پررنگ تر می کند.


سرویس بین الملل جهان نیوز ـ داعش که یکی از مهم‌ترین انشعابات گروه‌های تکفیری است؛ از ۲۰۰۶ و به رهبری ابوحمزه مهاجر و پس از آن با رهبری ابوعمر بغدادی و بعد از آن ابوبکر بغدادی به تدریج از القاعده فاصله گرفت؛ تا جایی که در فوریه ۲۰۱۴ ایمن الظواهری به طور رسمی سلب وابستگی داعش از القاعده را اعلام کرد.

دلیل این امر این است که هر چند القاعده گرایش ضد شیعی نیز دارد، اما دشمنی خود را بر اساس ادعای خود، غرب ذکر می‌کند. در حالی که داعش به روشنی دشمن اصلی خود را جریان تشیع معرفی می‌کند. در داعش، تشیع در مرکز مبارزه است، اما جهاد القاعده عمدتاً ضدغربی و از حیث مذهبی، ضد صهیونیسم و یهود است. اختلاف داعش با القاعده تا جایی است که داعشی ها برخی از جریان های القاعده از جمله جبهه النصره را مورد هجوم قرار داده اند.

البته داعش نه تنها القاعده، که اهل سنت کلاسیک (هر چهار مذهب آن) را هم تکفیر می کند و غرب نیز از اضلاع جهاد تکفیری داعش است؛ اما در این میان شیعه، مهمترین دشمن داعش محسوب می شود. دشمنی آنها با ایران نیز بسیار بارز است، تا جایی که ارتش مالکی را نیز «جیش الصفویه» می خوانند؛ یعنی اصلاً آنها را عرب تلقی نمی کنند.

در خطبه های نماز جمعه و کلیپ های منتشر شده آنان، از شیعه به عنوان «روافض صفویه» یاد می کنند؛ که این نشان از این همانی قایل شدن آنها میان شیعه و ایرانی بودن است. این مسأله، تهدید امنیتی احتمالی آنها را برای ایران پررنگ تر می کند.

تشکیلات آنها بی هیچ روی متمرکز نیست، بلکه خصلت کاملا غیر متمرکز دارند؛ یعنی گردان های آنها کاملاً مستقل و در عین حال همسو عمل می کنند. یک شورای مرکزی دوازده نفری دارند که به معنای یک نوع هماهنگی نسبی است.

این افقی بودن و فقدان نظام مرکزی (حتی بسیار بیشتر از القاعده) و متمرکز یا سلسله مراتبی، شیوه مبارزه آنها را بسیار پیچیده تر از معمول کرده است. خودجوشی، مستقل عمل کردن واحدهای نظامی در عین همسو بودن، به آنها این توانایی را داده که با انهدام در شاخه‌ای، از شاخه ای دیگر فعالیت را از سربگیرند و پیش ببرند. این شیوه مبارزه پخ و صاف یا افقی، برخلاف شیوه های عمودی (مانند آنچه در مورد سازمان مجاهدین یا منافقین)، شیوه ای پست مدرن است که به گروه های مبارز این توانایی را می دهد که بعد از لورفتن اعضای حتی اصلی، با فروپاشی سازمانی مواجه نشوند؛ مثلاً پس از دستگیری یکی از اعضا، به هیچ عنوان فرد مافوق لو نمی‌رود، حتی اگر فرد دستگیر شده مایل به اعتراف باشد. این بی قاعدگی، مهمترین برگ برنده داعش است.

اما باید دید چه جذابیت هایی، حرکت افقی و خودجوش را موجد می شود. بی تردید درآمدهای بالای عضویت، یکی از مهمترین عوامل انگیزشی است. درآمدهای داعش، عمدتاً از سه قسمت مصادره ها، فرستادن نفت در بعضی مناطق و غنایم بدست می آید. 

طبق گزارش های رسیده در میان اعضای داعش، افراد بسیاری با ملیت های آمریکایی و کشورهای اروپایی حضور دارند. به طور مثال فردی به نام «ابومحمد الامریکی» که از لقب‌اش نیز پیداست، یک آمریکایی‌تبار است که بازوی راست ابوبکر بغدادی محسوب می‌شود. می توان گفت این گروه، جمعیت های چند ملیتی هستند که خشونت، ظاهرگرایی، تکفیر و غنایم، آنها را دور هم جمع کرده است. به ویژه جاذبه غنایم و خشونت، دو عامل پررنگ تر هستند.

جذابیت غنیمت، در ذهنیت عربی نسبت به سایر ملیت ها پررنگ تر است. همچنان که عابد الجابری در کتاب «نقد عقل عربی، تکوین عقل عربی» می گوید، غنیمت یکی از اسطوره های ذهنی و روانی اعراب است و همین موجب شده تا برای عرب، رفاه و تمکن بیش از حد متعارف یک اولویت بی بدیل باشد. زندگی دیرین اعراب و گذران معاش آنان همواره بر اساس فرهنگ غنیمت و ثروت های یک شبه و بی برنامه بوده است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محسن سلگی

نقدی برتناقضات فکری دکتر سریع‌القلم

 

تاریخ انتشار : شنبه ۵ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۲۶
 
کشورهای مختلفی در دنیا وجود دارند که از الگوی غربی توسعه پیروی کردند و حتی به ورطه استیصال افتادند. کشورهایی که نسخه‌هایimf و بانک جهانی را اجرا کرده‌اند، چه وضعیتی دارند؟

سرویس سیاسی جهان نیوز ـ محسن سلگی: 
دکتر سریع‌القلم، پس از دریافت مدرک دیپلم به آمریکا رفت و تا مرحله دکتری در آن کشور ادامه تحصیل داد. مدرک کارشناسی را در دانشگاه ایالتی نورتریج در رشته علوم سیاسی دریافت کرد و رشته روابط بین‌الملل را برای دوره کارشناسی ارشد و دکترای خود در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی برگزید و مدرک فوق‌دکترای خود را از دانشگاه اوهایو گرفت. وی پژوهشگر حوزه های توسعه، علوم سیاسی و تاریخ معاصر ایران بوده و با رتبه علمی استاد تمام در گروه علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی مشغول به فعالیت است.


آنچه در ادامه می‌خوانید نقد و بررسی منظومه فکری دکتر سریع‌القلم با تأکید بر کتاب وی با عنوان «اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار» است:

نگاهی اجمالی به آرای سریع‌القلم

دکتر سریع‌القلم درخصوص ایران، یک نگاه نخبه‌گرایانه دارد و معتقد است که ایرانیان همیشه بر سر مفاهیم اساسی که ارتباط با وحدت، امنیت و توسعه دارد، به وفاق و اجماع نمی‌رسند و این منشاء عقب‌ماندگی ایران است. 

وی اعتقاد دارد که برای پیشرفت جامعه، ابتدا دولت باید کوچک شود یا به عبارت اخری، باید خود از نقش دولت لویاتان و این‌که روی همه چیز اثر بگذارد، بیرون بیاید و بیشتر دولت نگهبان شب باشد. بنابراین وی آرای خود را در تناظر با دولت حداقلی مطرح می‌کند و در همین رابطه می‌گوید که اقتصاد باید آزاد و بر مبنای لیبرال‌دموکراسی باشد.

به نظر او اقتصاد آزاد سبب می‌شود که وابستگی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه و آحاد آن به دولت کمتر شود. دکتر سریع‌القلم از نظریه «منحنی جی» برای بیان این منظور بهره می‌گیرد: هر قدر که سایه دولت بر جامعه کمتر باشد، جامعه آزادتر است و شکوفایی اقتصادی، ابتکارات و خلاقیّت مردم گسترش می‌یابد و دست‌آخر شاهد پدیده توسعه خواهیم بود.

او معتقد است که یک الگوی توسعه بیشتر نداریم و برای توسعه ایران گریز و گزیری از آن نیست که مبنای لیبرال‌دموکراسی غرب را چه در سیاست و چه فرهنگ و اقتصاد در نظر بگیریم.

وی همیشه چند کشور را به عنوان مثال برای توسعه نام می‌برد. دکتر سریع القلم می‌گوید وقتی در چین شخصیتی به نام چوئن لاین - نخست‌وزیر و معمار چین نوین - زمام امور را به دست می‌گیرد، جامعه چین، درهایش روی اقتصاد جهانی و جامعه جهانی باز می‌شود و نخبگان بر سر مفاهیم اصلی به توافق می‌رسند و نهایتاً از نظر سریع القلم امروزه چین در اثر این آغاز، کشوری قابل‌احترام است. همچنین از مالزی سخن می‌گوید و این‌که در شروع فرآیند توسعه، دولت در آن توسعه‌گرا بوده است و عموم نخبگان بر سر مفهوم توسعه وحدت نظر داشته‌اند و دست‌آخر مالزی از این رهگذر توانست توسعه پیدا کند.

در «عقلانیت و آینده توسعه سیاسی» می‌گوید که یک ایرانی در ایران موفق نمی‌شود، اما همین ایرانی در خارج از ایران و در یک کشور توسعه‌یافته موفق می‌شود. بحث وی این است که سیستم باید کارکرد مناسبی داشته باشد که فرد بتواند در آن چارچوب نقش خود را به منصه ظهور برساند. در این‌جا، نگاه سیستمی دارد. اما در کتاب فرهنگ سیاسی و اقتدارگرایی ایرانی غالباً می‌گوید که باید فرهنگ سیاسی ما دموکراتیک شود. ایشان اعتقاد دارند که خیلی‌ها شعار دموکراتیک سر می‌دهند، اما شخصیت دموکراتیک ندارند (در این رابطه انتقاداتی را پیش‌تر بر اصلاح‌طلبان وارد ساخته‌اند). از این‌رو اذعان می‌دارد تا فرهنگ سیاسی ما دموکراتیک نشود، به توسعه‌یافتگی نخواهیم رسید. اینجا نگاهش تا حد زیادی روان‌شناسانه می‌شود، چراکه به اصل فرهنگ و این که تک‌تک افراد باید فرهنگ خود را اصلاح کنند تأکید می‌کند. اما همچنان مانند رویه ساختاری پیشین، نگاه وی غرب‌محورانه است. روی این ملحوظ از یک طرف بحث سیستم را طرح می‌کند و اینکه سیستم عامل پیشرفت است، اما در دو کتاب دیگر و بعدی عمدتاً به دنبال اصلاح آحاد و یکایک افراد است و تقصیرات را بیشتر گردن افراد می‌اندازد تا دولت؛ گرچه همچنان دولت را مانعی بزرگ بر سر راه توسعه می‌داند. این با نگاه سیستمی قبلی ایشان منافات دارد. البته این تنافی و جابجایی میان ساختار-کارگزار در دو کتاب اخیر ایشان نیز مشهود است.

نسبت سریع‌القلم و لیبرالیسم

نظریه دموکراتیک مدت‌هاست که تحت تأثیر این ایده است که خیر درونی و معصومیت اولیه انسان شرط ضروری برای اثبات امکان و مقبولیت دموکراسی است. بر مبنای تفکر سیاسی، جامعه دموکراتیک مدرن عمدتاً مبتنی بر خوش‌بینی نسبت به جامعه‌پذیری انسان بوده است. خشونت و تخاصم به عنوان پدیده‌های کهنه‌ای دیده می‌شوند که می‌توان آن‌ها را به برکت پیشرفت مبادله و ایجاد ارتباط در میان مشارکت‌جویان عقلانی، از طریق نوعی قرارداد اجتماعی، از میان برداشت.

از آن‌سو سریع‌القلم به عنوان یک لیبرال، انسان ایرانی را با نگاهی ذات‌گرایانه، غیر‌اجتماعی و فردگرای منفی و اقتدارطلب معرفی می‌کند که در تنافی با نگاه لیبرالی اصیل است که انسان را ذاتاً خوب معرفی می‌کند. از سویی دیگر چنان که گفته شد لیبرالیسم، انسان مدرن را به برکت پیشرفت مبادله و ارتباطات کاملاً مستعد تغییر معرفی می‌کند،اما سریع‌القلم به‌گونه‌ای درباره ایرانی سخن می‌گوید که گویی راه اصلاح برای آنها انسدادیافته است، وگرنه چرا باید با نگاهی ژنتیک از «ژن اقتدارگرایی» در ایرانیان سخن براند؟! این باور وی به صراحت در برابر خوش‌بینی لیبرالی به جامعه‌پذیری انسان است.

می‌توان دو پارادیم عمده لیبرالی را از هم متمایز ساخت: اولین پارادایم که بعضاً تجمعی (aggregative) نامیده می‌شود، سیاست را عمل برقراری سازش میان نیروهای متعارض و مختلف در جامعه می‌بیند. افراد به مثابه موجوداتی عقلانی دیده می‌شوند که انگیزه‌شان به حداکثر‌ رساندن منافعشان است و در عالم سیاست هم به شیوه‌ای ابزاری عمل می‌کنند. این نگاه را می‌توان با ایده بازار که برای حوزه سیاست به کار گرفته شده، درک کرد. پارادایم دیگر، رایزنانه (deliberative) است که در واکنش به مدل ابزارگرایانه مطرح شد و هدفش ایجاد رابطه میان اخلاق و سیاست بوده است. مدافعان این گرایش تلاش می‌کنند تا عقلانیت ارتباطی را جایگزین عقلانیت ابزاری کنند. آنها حاشیه سیاسی را به‌عنوان میدان خاص کاربرد اخلاق می‌بینند و می‌گویند که از طریق بحث آزاد در قلمرو سیاست می‌توان به اجماع اخلاقی-عقلانی دست یافت. در این مدل، سیاست نه از طریق اقتصاد بلکه از طریق اخلاقیات درک می‌شود.

در پارادیم ابزاری، افراد موجوداتی عقلانی دیده می‌شوند که دنبال منافع خود هستند. سریع‌القلم از سویی ایرانیان را موجوداتی غیرعقلانی معرفی و اما در تناقض با این ادعا، می‌گوید که ایرانیان در پی منفعت شخصی خود هستند و در مقام ذم این امر ظاهر می‌شود. پرسش از ایشان این‌ است که چگونه می‌توان مردم ایران را هم غیر‌عقلانی دانست و هم منفعت‌جو. این پارادوکسیکالیتی را چگونه می‌توان پاسخ گفت؟ افزون بر این، منفعت‌جویی را نیز به عنوان صفتی منفی به ایرانیان نسبت می‌دهد. توجه به این معضل ضروری است که سریع‌القلم، هیچ اشاره‌ای، حتی به یک خصلت خوب در ایرانیان ندارد و این، مردم و یا لااقل طرفدارانش را که وی می‌خواهد تغییر کنند، ناامید و فاقد خودباوری می‌سازد.

در رابطه با پارادیم رایزنانه نیز شاهد آن هستیم که سریع‌القلم مردم ایران را به دور از آن می‌داند که به توافق و همکاری جمعی برسند. مشورت‌ناپذیری، فردگرایی منفی و تک‌روی از ویژگی‌های ژنتیک ایرانیان است. با وجود این مانع و رادع، توسعه ایران را باید سترون و عقیم دانست؛ آن هم عقیمی مادرزاد و طبیعی. سؤال از سریع‌‌القلم این‌که اگر مردم ایران ژن اقتدارگرایی دارند، چگونه او دم از توسعه ایران می‌زند؟ وقتی نگاه او ژنتیک است و نیز بر اساس همین نگاهش در مردم ایران ژن لیبرالی وجود ندارد، بنابراین سخن‌گفتن کسانی مانند سریع‌القلم از تغییر فرهنگ ایران بیهوده و مهمل است. با وصف افراطی وی از خصال مردم ایران، هرگز نمی‌توان به زعم وی، «ژن اقتدارگرایی را در طول ده‌سال تغییر داد» و همچنین امیدی به تغییر ایرانیان زیر ۱۰ سال داشت. 

تناقض کوچک‌شدن دولت و توسعه‌گرایی 

تناقض دیگر این‌که دکتر سریع‌القلم معتقد است که بر مبنای منحنی جی، دولت –به منزله یک شر از نگاه وی- باید سایه سنگین خود را از جامعه بر دارد، اما از سویی دیگر چین و مالزی را الگوی موفق یاد می‌کند. چگونه می‌توان از یک سو صحبت از آن داشت که دولت می می بایستی به مثابه یک «شر» سایه‌اش کوتاه شود، اما از طرف دیگر چین و مالزی را الگوی توسعه دانست. دولت مالزی یک دولت توسعه‌گراست، اما دولت همچنان اقتدار دارد و سایه خود را همه‌جا گسترانیده است. البته تفاوت میان دولت توسعه‌گرا و دولت توتالیتر(اقتدارگرا) وجود دارد؛ چراکه دولت توسعه‌گرا برخلاف توتالیتر، ضد پیشرفت و توسعه نیست. در میان نظریه‌پردازان توسعه، آرای کسانی را مانند روکان و ایوانس داریم که از نگاه اینان، دولت مذکور، دولتی که ممکن است جنبه‌های اقتدارگرایانه آن نیز قوی باشد، اما این دولت ضد‌توسعه نیست و در بلند‌مدت می‌تواند به شکوفایی اقتصادی و شکل‌گیری طبقه متوسط بزرگ منجر شود. از این‌ رو واقفیم که مراد دکتر سریع‌القلم دولت توسعه‌گراست، اما این هم با نحیف‌شدن دولت منافات دارد. مثلاً در چین دولت نقش بی‌بدیلی در اقتصاد و فرهنگ دارد و یک ایدئولوژی منسجم و نیز یک سازمان بوروکراتیک عریض و طویل و بسیار هدفمند در بالا مستقر است. نمی‌توانیم از لاغر‌شدن دولت دفاع کنیم و سپس چین و مالزی را الگو قرار دهیم.

ایشان سخن از آن دارد که جامعه وقتی می‌تواند پیشرفت کند که افراد آزاد باشند و تکثرگرایی در جامعه حاکم باشد. حال آیا ما می‌توانیم چین و مالزی را مصداق پلورالیسم فرهنگی و یا سیاسی بدانیم؟ قطعاً به معنای مورد نظر وی در چین و مالزی وجود ندارد و ایشان در کتاب فرهنگ سیاسی، یکی از نقاط تمرکز خویش را بر پلورالیسم فرهنگی می‌نهد. علاوه بر چین، در مالزی نیز دولت عملاً متولی امور مختلف است و نقش یک دولت اقتدارگرا-توسعه‌گرا یا فربه را بازی می‌کند. با وجود چندمذهبی‌بودن بومی و این‌که جمعیت مسلمان در این کشور تنها ۶۰ درصد هستند (غالباً سنی شافعی) اما همچنان محدودیت‌هایی جدی برای فعالیت‌های شیعیان (با جمعیت۲۵۰هزار نفری) وجود دارد و با وجود تنوع نژادی و مذهبی در این کشور، به هیچ روی شاهد تساهلی که در لبنان به سبب چندمذهبی بومی وجود دارد، نیستیم و هر فرد باید مسلمان باشد تا از لحاظ قانونی بتواند تحت شرایط امور قانونی مالزی قرار گیرد.

آیا باید لزوماً از الگوی غربی پیروی کنیم؟

پرسش بنیادین دیگری که به آرای سریع‌القلم می‌توان افکند این‌که آیا باید لزوماً از الگوی غربی پیروری کنیم؟ با این پیروی، چه تضمینی وجود دارد که الزاماً ما نیز به توسعه برسیم؟ کشورهای مختلفی در دنیا وجود دارند که از الگوی غربی توسعه پیروی کردند و حتی به ورطه استیصال افتادند. کشورهایی که نسخه‌های imf و بانک جهانی را اجرا کرده‌اند، چه وضعیتی دارند؟

قبل از روی کارآمدن دولتهای چپ‌گرا در امریکای لاتین، دولت‌هایی در رأس بودند که تئوری‌های اساتیدی مانند دکتر سریع‌القلم را اجرا می‌کردند: سوبسیدها حذف شود، تعرفه‌ها برداشته شود و... اما دیدیم که دولت‌های لاتین خودکامگی پیشه کردند و در نهایت از نظر اقتصادی و سیاسی و فرهنگی فشل و ورشکسته شدند. آرژانتین، مصداق مبرز این مدعاست.

می‌توانیم بر اساس اصل باژگونی فوکو این الگو را شالوده‌شکنی کنیم. چه کسی گفته است که الگوی غربی می‌تواند الگوی واحد باشد؟ برای این‌که ما جامعه‌ها داریم نه جامعه و هر جامعه‌ای اقتضائات خاص خود را دارد. قرار نیست ایران مالزی یا چین شود، که حال راه آنها را بپیماییم. مؤلفه‌های پیشرفت از نظر سریع‌القلم یک مولفه مادی، کاملاً کمی و پوزیتیویستی است. نگاه ایشان یک نگاه «روش‌شناسانه» است، در حالی‌که نگاه انقلاب اسلامی، نگاهی «وجودشناسانه» بوده که به جای «توسعه تکاثری» در پی «توسعه کوثری» است.

آیا میان توسعه ‌سیاسی و اقتصادی تلازم وجود دارد؟

آیا توسعه اقتصادی لیبرالی می‌تواند به توسعه سیاسی منتهی شود؟ بر اساس ابطال‌پذیری پوپری می‌توانیم موارد نقض بسیاری را برشماریم که این تئوری را نقض می‌کند. یک نمونه آن در شیلی دوران پینوشه بود (میلتون فریدمن اقتصاددان لیبرال آمریکایی و طرفدار نظریه دولت حداقلی و اقتصاد آزاد که مانیتاریسم یا پول‌گرایی را مطرح کرد، مشاور دولت آگوستو پینوشه بود) که با وجود توسعه اقتصادی لیبرالی، اما نظام سیاسی آن کاملاً خودکامه و دیکتاتوری بود. یکی از سرکوبگرترین دولت‌های تاریخ سیاسی معاصر دنیا، همین دولت پینوشه بوده است که در آن توسعه سیاسی برخلاف توسعه اقتصادی متولد و پدیدار نگشت.

سریع‌القلم و پوزیتیویسم ابتدایی 

ایشان در اقتدارگرایی ایرانی، عملاً پژوهش علمی انجام نداده‌اند. برای این‍‌که متن را از زمینه خود جدا کرده و به صورت انتزاعی بیان کرده‌اند؛ این زمینه، جامعه ایرانی است که وی بر اساس منطق پوزیتیویستی این متن را از زمینه آن جدا کرده و به‌صورت انتزاعی رَطب و یابس را به هم بافته‌اند؛ بدین معنی که شخصیت ایرانی را اولاً چونان امری فراتاریخی در نظر گرفته‌اند (احکام جاویدان درباره فرد ایرانی ناجاویدان صادر کرده‌اند) و از تغییرات او در خلال سالیان دراز چشم پوشیده و ثانیا نتوانسته‌اند اقتضائات بومی ایران برای توسعه را لحاظ کنند. 

در‌حالی‌که در پژوهش علمی ما می بایستی بر اساس اصل پدیدارشناسی -که ادموند هوسرل طرح می‌کند- پیش‌فرض‌های خود را در اپوخه یا بین‌الهلالین بگذاریم و تعلیق کنیم تا یک پدیدار خود را بی‌واسطه بر ما آشکار سازد. البته این ایده را هوسرل در دوران نخست فکری خویش مطرح نمود و در دوران دوم فکری‌اش آن را تعدیل کرد و منکر شناخت مطلق گشت، اما تردیدی نیست آقای سریع‌القلم که دل در گرو پوزیتویسم دارد، می‌داند که پوزیتویسم غایت‌القصوای خویش را رفتن به سوی واقعیت و دست‌یافتن به آن به مثابه یک امر مثبت و مشت‌پرکن می‌داند. حال چگونه است که ایشان هرگز پیش‌فرض‌ها و بت‌انگاره‌های ذهنی خویش را لحظه‌ای کنار نمی‌گذارد تا بتواند لااقل یک پوزیتیویست اصیل باشد؟

پدیدار، جامعه ایرانی است و این جامعه مختصات و تناقضات خاص خود را دارد. نمی‌توانیم بر اساس یک پیش‌فرض و یک تئوری -که در همان غرب هم انتقادات زیادی بر آن وارد شده است- مصائب جامعه ایران را حل کنیم. این نقدها، نقدهای پارادیمی است به سریع‌القلم. ضمن آن‌که آن‌چه به گونه‌ای کژخیم در بین‌الهلالین و پرانتز می‌گذارد، یکی استعمار و دیگر پدیده‌ای چون انقلاب اسلامی است. توضیح این‌که آن‌جا که از اقتدارزدگی یا روحیه تملق و تفرقه‌جویی ایرانیان سخن می‌گوید، هرگز سخنی از استعمار به‌عنوان عامل این خصایل -به فرض وجود- ندارد. آیا استعمار نبوده که با سیاست «تفرقه بیانداز و حکومت کن»، فرقه‌هایی چون بابیت و بهائیت را به این مرز و بوم حقنه کرد؟ و آیا استعمار نبود که ثروت‌های ملی ما را به غارت برد؟ آیا دولتین روسیه و انگلیس، مخالفین خود را در عهد قاجار اسقاط و اسکات نمی‌ساختند؟ اگر به فرض، ایرانیان روحیه همکاری ندارند، پس چگونه مؤسس ورزش چوگان به عنوان هماهنگ‌کردن انسان و حیوان و توپ بوده‌اند؟ نیک می‌دانیم که حکومت‌های قبل از صفوی نیز، رویه تک‌سالارانه و استبدادی داشته‌اند، پس بی‌تردید رخت‌بربستن روحیه همکاری، می بایستی با ورد استعمار به ایران و خصوصا سیاست تفرقه انگلیس همزمان باشد. از سویی دیگر هم‌اکنون ما با ایران به مثابه جامعه‌ای پساانقلابی مواجه هستیم که بنا به رویداد انقلاب ویژگی‌‌ایی متمایز از تمامی دوران‌های خویش یافته است. از جمله برای اولین بار رژیمی غیر از شاهنشاهی را از زمان دیاکو در هگمتانه تجربه می‌کند. به این مهم، فرآیندهایی چون عصر اطلاعات و دیگر اقتضائات جدید را باید افزون ساخت. از این‌رو، وی نیز استعمار و انقلاب اسلامی را نادیده می‌انگارد و این‌چنین نامکان‌مند و نازمان‌مند و ناتاریخمند سخن می‌گوید.

نوع نگاه ایشان در کتاب «اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار» این است که در آن دوره دولت همه‌کاره بوده است و سعی می‌کرد با «سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن» نیروهای اجتماعی را به جان هم بیاندازد تا بتواند همچنان سایه سنگین خود را بر این نیروهای اجتماعی حفظ کند و بگستراند. در تناقض با این تلقی که دولت را شر اصلی می‌پندارد، معتقد است که اگر ما در دوره قاجار با دولت اقتدارگرا مواجه هستیم به خاطر آن است که شخصیت ایرانی، شخصیتی اقتدارگراست. اینجا نیز نگاهی شرق‌شناسانه دارد. یعنی یک نگاه ژنتیکی و ذاتی می‌افکند و تو گویی ایرانی مظهر پلشتی‌ها و کژی‌های عالم است. ایرانی روحیه همکاری ندارد، ایرانی به خودش فکر می‌کند و فردگرایی منفی دارد. نزدیک‌بین است و دور‌اندیش و آینده‌نگر نیست. ایرانی همیشه منفعت‌طلب است و... اکثر این گزاره‌ها را از خلال و لابلای صفحات این کتاب می‌توان دید؛ گزاره‌هایی که به کرات در برداشت‌های سفرنامه‌نویسان غربی می‌بینیم. برای مثال آرای ریچارد بولارد هم از همین سنخ گزاره‌هاست.

تناقض دیگری در بین است و آن این‌که از سویی متدولوژی او فردگرایانه و ذرّه‌انگارانه است و تأکید را روی فرد می‌‌گذارد و از سویی دیگر فرد ایرانی را کناری نهاده و می‌گوید که نخبگان آن بالا بنشینند و برای مردم تصمیم بگیرند تا چیزی به نام توسعه متولد شود، شبیه آن چیزی که در چین رخ داد. ایشان در هیچ کجا نتوانسته پاسخ این تناقضات را بدهد.

نقدِ نقد

البته دکتر سریع‌القلم در کتاب عقلانیت و آینده توسعه‌یافتگی ایران می‌گوید که باید الگوی توسعه را از توجه و شناخت دقیق امکانات و محدودیت‌ها به دست آورد. در همین کتاب می‌گوید که به دنبال الگوی غربی نیست و تجویز‌کردن آن. اما در عمل-خودآگاه و ناخودآگاه- و جای جای آثار خود، همان الگوی غربی را مطرح می‌کند و گویی تنها برخی لوازم و اقتضائات رسیدن به الگوی غربی و توسعه‌یافتگی را در ایران متفاوت می‌بیند. شاهدی بر این مدعا این‌که وی تاکنون هیچ کجا الگوی بدیلی ارائه نکرده است. در واقع محدودیت‌ها و امکاناتی که وی برای توسعه در ایران مطرح می‌کند، همان محدودیت‌ها و امکانات برای پیاده‌کردن لیبرال‌دموکراسی است. 

از‌ این‌ حیث، نگرانی او برای امکانات و محدودیت‌های ایران بیشتر به خاطر نحوه اجرای اصول لیبرال‌دموکراسی است. البته این نکته در این بیان ایشان هویداست که نگاه وی مانند نگاه نظریه‌های کلاسیک توسعه مانند هربرت اسپنسر نگاهی کاملاً خطی نیست، بلکه تاحدی بسترمندی را لحاظ می‌کند؛ منتها صبغه و رنگ و بوی همان نگاه کلاسیک و خطی کماکان در آثار او پررنگ‌تر است (نگاه خطی به پیشرفت و توسعه در جامعه‌شناسی با گئورگ زیمل سقوط کرد). در نقد همان سهم کوچک نگاه بسترمند و زمینه‌ای باید گفت که سریع‌القلم از سویی الگوهای توسعه بومی -تا حدی بومی- کشورهای شرق آسیا ـ که بر مبنای جهان‌بینی کنفوسیوسی شکل گرفته و این را هانتینگتون در موج سوم دموکراسی مورد تأکید قرار می‌دهد ـ را قبول دارد، اما از سویی اسلام و توسعه را در تنافی با هم تلقی می‌کند. از این رو توسعه بومی در ایران برای او با چالش جدی و محکمی به نام اسلام مواجه می‌شود و متناقض است. اسلامی که به قول هانتینگتون شاخه سنت آن در نظر با دموکراسی سازگار است، اما در عمل هرگز نتوانسته سازگار شود. او در ادامه تشیع را در نظر و عمل منافی دموکراسی می‌انگارد.
مجید مجد
به خدا جا داره یکم با مردم مهربون باشن آقای مشاور!
به خدا تاکسی راننده ها و لبو فروش ها هم مردم این کشورن (1096700)
United States
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۲:۵۰:۳۱
 
چه جالب، سال 88، دانشجو و دکتر و مهندس و لبوفروش و کارگر و... ، مردم نبودن و حق اظهار نظر نداشتن ولی حالا...(1096725)
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۳:۰۷:۱۸
 
مجید مجد
بنده خدا داری خود زنی می کنی؟
من دارم می گم همه مردم جز این کشورند و ارزش و احترام دارن نه اینکه بیایم ملت رو صف به صف کنیم
یادتونه سال 88 یه عده می گفتن رای تهران دوبرابر رای اون روستایی ها ارزش داره؟
ظاهرا کلا اینا اینجور کارارو خیلی خوب ببببببلدن (1096752)
United States
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۳:۱۹:۱۲
 
سلمان
مردم همیشه مردم اند و ولی نعمت و حق اظهار نظر دارند
اما نه مردم و نه هیچ مسئولی، حق قانونشکنی ندارد.
سال 88 قانون شکنی شد
ضمن اینکه 
9 دی هم همه آمده بودند. از لبو فروش و راننده تاکسی تا دیگران.(افتاد؟) (1096873)
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۴:۴۵:۰۶
 
حداقل خس و خاشاک نیستن (1097271)
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۹:۳۳:۰۵
 
احمد
... تو که خودت صدبار فیلم خس و خاشاک رو دیدی و شنیدی که گفت؛ چهل میلیون به کاندیداهای مورد نظرشون رأی دادند و یک عده خس و خاشاک...... (1097477)
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۲۲:۵۶:۱۹
 
ina az ahalie koofe badtar hastan... (1098128)
۱۳۹۲-۱۱-۰۶ ۱۲:۱۸:۰۴
 
haj mahmood kojayi k yadat bekheyrrr (1098131)
۱۳۹۲-۱۱-۰۶ ۱۲:۲۱:۱۲
 
صابری
بابا آقای سریع القلم دست از سر این غرب و غرب گرایی بردارید.... دیدید که جان کری تون هم چی گفت در اجلاس داووس... چرا نمی خواهید باور کنید که در صورت خم و دولا شدن در برابر غرب و مخصوصا آمریکا سوار گردن ما می شند و همه چیزمان را می گیرند...
اینو بفهمید که آمریکا دلسوز ما نیست ....
اینو بفهمید که آمریکا دلسوز ما نیست ....
اینو بفهمید که آمریکا دلسوز ما نیست ....
اینو بفهمید که آمریکا دلسوز ما نیست ....
اینو بفهمید که آمریکا دلسوز ما نیست .... (1097360)
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۲۱:۰۰:۲۹
 
محسن
عزیز من چشم بسته غیب میگی؟ معلومه که امریکا دلسوز ما نیست. همونطور که روسیه و چین و هند و عراق و برزیل و شیلی و موزامبیک و سوریه و لبنان و ژاپن و...... نیستند.
مهم اینه که منافع ملی ما ایجاب میکنه با امریکا رابطه داشته باشیم یا نه. (1101471)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۱۱-۰۹ ۰۷:۳۴:۰۵
 
از نقد گذشته متاسفانه (1096718)
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۳:۰۴:۲۶
 
علی کوشا
یعنی چی از نقد گذشته؟ یعنی کلاْ از نظر شما فقط تقدیر و تشکر مصداق نقد منصفنانه است. (1097397)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۲۱:۴۷:۳۴
 
صفر سوخته سرائی اصل
درباره ایفای نقش مشایی دولت یازدهم تا کنون افراد زیادی توسط مردم مطرح شده
ولی نمی دونم چرا حس می کنم ایشون نقش زیادی به عنوان مشایی دولت یازدهم داره (1096748)
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۳:۱۷:۱۴
 
...؟بابا مشایی رو رها کنید دیگه (1096995)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۵:۴۵:۱۹
 
چرا مشایی باید رها بشه. الان ممکنه اقداماتش خطرکانتر از گذشته هم بشه. ضمنا بحث این یادداشت مگه مشایی هستش؟!اما قبول دارم که مقایسه نقش سریع القلم با مشایی اصلا درست نیست. از مطلب خوبتون و از بچه های جهان هم تشکر میکنم. خسته نباشید (1097193)
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۸:۰۶:۵۵
 
محسن
برادر من بجای این همه آسمون و ریسمون بافتن لطفا فقط یک کشور رو مثال بزنید که بدون استفاده از مدل توسعه غربی و لیبرالیسم پیشرفت کرده باشه. فقط یک مثال برای قانع کردن مردم کفایت میکنه. (1096754)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۳:۲۰:۱۲
 
شما حالا همین یدونه انتقادرو وارد کنید ولی مگه اطلاع ندارید کشوری مثه ژاپن وقتی پیشرفت کرد که درهاشو روی غرب بست. معنی انقلاب میجی ژاپن همینه. اونا از غرب استفاده کردن اما اصل رو فرهنگ و مذهب شینتو قرار دادن اما سریع القلم به اسلام و نسبت سازگار اون با توسعه اعتقادی نداره (1096778)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۳:۳۲:۱۲
 
محسن
برادر عزیز، من کاری با فرهنگ و مذهب ندارم. منظورم مدل توسعه بود. یعنی تمام کشورهای پیشرفته مدل توسعه لیبرالیسم رو اس%D (1099349)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۱۱-۰۷ ۰۹:۵۲:۲۱
 
محسن
برادر عزیز، من کاری با فرهنگ و مذهب ندارم. منظورم مدل توسعه بود. یعنی تمام کشورهای پیشرفته مدل توسعه ... (1099383)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۱۱-۰۷ ۱۰:۱۳:۴۷
 
اطمینان دارم که دکتر سریع القلم این نقد را میخوانند. منم قبلا نقدهایی که انجمن علوم سیاسی در جلسه ای در دانشگاهتربیت مدرس انجام داده بود رو خونده بودم اما این نقد آقای سلگی خیلی قوی تر و کامل تره (1096764)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۳:۲۶:۵۹
 
تمام مقصر کسانی هستند که نتوانستند الگوی اسلامی را صحیح در کشور پیاده کنند اگر تمام اصول اقتصادی اجتماعی سیاسی و ... بر پایه اسلام بنا شده بود الان ایران یک کشور توسعه یافته نوظهور بود که تمام کشورها سعی میکردند از این کشور الگو برداری کنند اما متاسفانه بزرگان انقدر درگیر بازیهای سیاسی حزبی واقتصادی شخصی بودند که این مهم را کاملا فراموش کردند (1096780)
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۳:۳۴:۲۲
 
حقیقت را فرمودید (1097811)
United States
۱۳۹۲-۱۱-۰۶ ۰۹:۰۳:۰۷
 
قلم سریع القلم باخوندن این کند میشه و میشه کند القلم (1096783)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۳:۳۶:۱۱
 
راستگو
این نقد جهان نقد قوی هست اما در حدی آیا هست که اسم کسی رو بشه باهاش عوض کرد. این فامیلی، ممکنه ماله خیلیا باشه ژس بهتره رسم افراد نقد بشه نه اسمشون (1097199)
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۸:۱۱:۱۸
 
میعاد
من بارها تو کتابهای ایشون خوندم که گفته این ویژگی هایی که برای ایران ها میگم به هیچ وجه تو ژن اونها نیست و مسلما با تعلیم و تربیت درست میشه، این مشخص ترین تحریف شما بود.
همانطور که خودتون گفتید ایشون فوق دکترا تو زمینه علوم سیاسی و روابط بین الملل دارند و مشخصا روی موضوغ توسعه به صورت تخصصی کار کردند، من بعنوان کسی که مطالعه ازاد میکنم برای توسعه سراغ کشورهایی رفتم که تو دنیا از نظر توسعه معروف بودند مثل کره جنوبی چین مالزی هند و برزیل و ترکیه و خب متوجه شدم که دو مسیر وجود داشته یکی دولت بزرگ و دیگری لیبرال دموکراسی اونوقت چجوری میشه انتظار داشت که ایشون ندونه چین و مالزی از راه لیبرال دموکراسی به توسعه نرسیدند؟
غرض ورزی به اندازه ای تو وجود شما زیاده که مانع واقع بینی شده همون چیزی که اقای سریع القلم درباره ما ایرانیها میگه (1096819)
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۴:۰۶:۵۶
 
... .وقتی مسئله رو ژنتیک میدونن عمملا یه تناقضه که بعد بگه با تعلیم درست میشه. ضمنا چرا ایشون در کتاباشون به هیچ صفت خوبی در ایرانیان اشاره نمی کنند؟!! (1096838)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۴:۱۸:۰۵
 
بنده نوشتم که ایشون به هیچوجه مساله رو ژنتیک نمیدونه (1096902)
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۴:۵۹:۲۴
 
یکی ملی-مذهبی
مگه خودشون ایرانی نیستن آقای سریع؟! تحت تاثیر 15سال اقامت تو امریکا انگاری امریکایی شدن. بزن کف مرتبو.(1097269)
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۹:۳۲:۳۵
 
جالب است که آقا میعاد به فاصله دو سطر حرف خود را نقض کرده!
اول میگه: تو کتابهای ایشون خوندم که تو ژن اونها نیست. آخرش می گه: غرض ورزی تو وجود شما زیاده...همون چیزی که سریع القلم در باره ما ایرانیها میگه!
بلاخره به نظر شما سریع القلم معتقد به ژن هست یا نه؟!!!! (1097267)
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۹:۳۱:۳۷
 
غرض ورزی تو وجود خودت که دیگه محشره. تو هم داری به ایرانیا توهین میکنه. خاموش باش. ایراانی در هر کجای دنیا یعنی انسانیت یعنی هوش و یعنی افتخار (1097277)
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۹:۳۷:۰۲
 
احسنت. این جوری باید اسطوره زدایی کرد. با استدلال است که برخی لال میشوند (1096820)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۴:۰۷:۱۰
 
حالا کی قداست برخی رو بشکنه؟!!! (1097006)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۵:۵۲:۵۸
 
عجب مطلب قوی بود. واقعا دستتون درد نکنه. (1096845)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۴:۲۳:۴۶
 
بنده یک استاد دانشگاه هستم در رشته جامعه شناسی. نقدهای مولف ...صحیح است. از نگاه جامعه شناسی که قضاوت کنیم، بررسی جناب دکتر سریع القلم، غیرزمان مند و مکان مند و یا نابسترمند است. زمینه و زمانه، امری تاریخی و غیر ذاتی است که نمی توان از این رو، یک پدیده در یک زمان و مکان خاص را رنگ جاودانه بخشید (1096855)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۴:۳۰:۵۰
 
ی.ی
خود سریع القلم هم تو نقدی که تو دانشگاه مدرس شده پذیرفته ک بزرگترین ضعف کتابش اینه که زمان نداره (1097047)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۶:۱۱:۳۹
 
رها
امیدوارم سایر رسانه های انقلاب در ترویج و انعکاس این مطلب همت بگمارند. جا داره که ایشون یعنی دکتر سریع القلم بازهم نقد بشن. ایشون در کتاب اقتدارگرایی حتی اصول پاراگراف نویسی رو رعایت نکردن. شلختگی، در هم و مبهم بودن در نوشتار ایشون قابل انقاد هست. البته از انصاف نگذریم ساده نویسی ایشون، سبب میشه ک همه بتونن مخاطب کتاباش باشن (1096864)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۴:۳۶:۴۷
 
زیادی امیدوار نباشید. الان ماشالا همه اعتدالی شدن و هیچکی جرات نقد نداره. اگرم نقد کنی با برخورداری اقتدارمآبانه ای مثه برخورد جنتی وزیر ارشاد مواجه میشی و هکذا.ممنون از مطلب هم علمیو عینی و هم شجاعانه و انقلابیتون(1097102)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۶:۴۰:۵۵
 
مرثا
وای خدای من! من از شاگردای استاد سریع القلم هستم. تو کلاس این هفته این مطلبو به ایشون نشون میدم (1096868)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۴:۴۲:۴۸
 
حتما نشون بده به دکتر. نشون بده که فکر نکنه خبریه اگه امریکا درس خونده. خیلی ها رو میشناسیم که غرب درش خوندن اما چیزی سرشون نمیشه (1097005)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۵:۵۲:۲۱
 
عجب ذوقی (1097215)
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۸:۲۶:۳۸
 
اگر نقد پذیر باشن و ناراحت نشن خوبه (1096876)
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۴:۴۷:۱۵
 
نقدپذیر هستن. شکی نیست. عاشق اینه که ازش انتقاد بشه (1097012)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۵:۵۵:۱۳
 
نقد چه فایده ای داره. ما ک ندیدیم نقد کسی موقعیت اونو تضعیف کنه. مهم الان قدرته که سریع القلم داره. قبلا هم که پولشم داشت. ول کنید. بی خیال. بیاید منو نقد کنید که پول ندارم شیکم زن و بچمو سیر کنم (1097216)
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۸:۲۸:۱۹
 
نقد نکردن چه فایده ای داره؟جز اینکه برخی فک کنن علم نزد آنان است و بس (1097272)
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۹:۳۳:۵۸
 
این تاکیدی که رو ورزش چوگان داشتید عالی بود. ما باید به دنبال بازگشت به خویشتن باشیم ک مرحوم دکتر شریعتی یکی از قله هاو منادی اون بود (1096894)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۴:۵۴:۴۵
 
شریعتی امثال سریع قلم رو از سنخ فکلیسم می دونست: یعنی روشنفکرانی که دچار خودباختکی در برابر غرب هستن(1097206)
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۸:۱۶:۱۹
 
maryam
انسان فاضل ودانا است وخار چشم تمام... (1096910)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۵:۰۵:۰۹
 
خار چشم یا خوار چشم؟ (1097013)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۵:۵۵:۳۶
 
احتمالا میخواستید بگید ایشون از علمای فاضلن (1097203)
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۸:۱۴:۱۲
 
نگاه سریع القلم، مکانیکی یا مکانیستیک است نه ارگانیکی یا اندارم وار. نگاهی که بشدت کمی و ناتوان از دیدن بعد کیفی توسعه است(1096919)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۵:۰۹:۰۸
 
ترو خدا زیر دیپلم صحبت کنین. ما که دیگه هنگ کردیم. (1097243)
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۸:۵۳:۵۰
 
اقتدارگرایی؟ آنهم در کشوری که رییس چمهور منتحب آن مردم معترض به اقتدار را خس و خاشاک خوانده؟ عجبا….
حالا هم چه بکنیم؟ واکسن و آمپول دارد که در یک هفته زمینه را عوض کنیم؟ ... یا اینکه دوباره بگوییم فقط حرف حرف من و فرمول فقط فرمول من؟ 
چطوره با زدودن دورویی و کم کردن دروغ و نداشتن بیرونی-اندرونی متفاوت شروع کنیم؟ (1096925)
United States
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۵:۱۱:۱۶
 
... بزارید اینها کار کنند (1096933)
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۵:۱۴:۰۸
 
چه کار کنن؟؟؟فقط کار کنن؟؟؟؟با بیل هم میشه کار کرد. اساسا هر حرکتی یک کار محسوب میشه:)))این حرکت میتونه هر حرکتی باشه!!! (1097009)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۵:۵۴:۰۴
 
بزارید کار کنند یعنی همه سکوت کامل هیچکس نقد علمی هم نکنه؟! اینکه با ادعای خود دولت هم در تناقضه.
در ثانی نقد علمی تفکرات یک فرد چه ربطی به کار اجرایی کردن داره؟ (1097054)
France
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۶:۱۶:۴۲
 
ای بابا!!!!چقدر دعوا و مناقشه. نه سریع القلم ایران را توسعه میده و امثالش و نه امثال شما جهان نیوزیا (1096934)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۵:۱۴:۴۶
 
برادر یا خواهر تو همین مناقشات فکری و علمی هست که حقیقت هویدا میشه (1097010)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۵:۵۴:۴۶
 
این نقد علمیه. کجاش دعواست؟ (1097055)
France
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۶:۱۷:۱۵
 
لااقل سریع القلم آدم انتقادپذیری هست! (1096955)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۵:۲۱:۲۷
 
ما افتخار میکنیم دکتر روحانی چنین مشاور فرهیخته و خردمندی را انتخاب کردند (1096977)
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۵:۳۷:۲۹
 
باید هم افتخار کنید چون شما همیشه بهترین و مجرب ترین ... را بکار میگیرید (1097831)
United States
۱۳۹۲-۱۱-۰۶ ۰۹:۱۰:۴۶
 
فقط فرهیختگی مهم نیست. تعهدهم مهم است و به علاوه همسویی با نظام (1100789)
France
۱۳۹۲-۱۱-۰۸ ۱۳:۲۸:۰۸
 
علی
متقن و مستدل بود اما به نظرم تمام نقداش وارد نباشه. بعنوان یک دانشجوی علوم سیاسی که ارادت زیادی واسه دکتر سریع القلم قیل بوده و هستم باید بگم که الان دچار تردیدهای جدی درباره اندیشه های ایشون شدم (1096987)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۵:۴۲:۱۴
 
یه مثال میزنم. مثلا شما به بچتون هی بگید تو بدی، دزدی، روحیه ملق داری، از زیر کار در میری و... و بعد انتظار اصلاح از این آدک داشته باشی. سریع القلم مثه همین والد می مونه که اول اعتماد به نفس مردم ایران رو تضعیف میکنه و میخواد تلقین کنه که شما منفی و ناتوان هستین و بعد انتظار داره اونا تغییر کنن. این جوری نمیشه که!! (1097069)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۶:۲۶:۲۷
 
... فقط به فکر تخطئه هستید. سروش را یک جور ، اساتید دانشگاه را یک جور ، امروز هم به سریع القلم رسیده اید... (1097112)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۶:۴۷:۲۹
 
روحانی متشکریم . (1097118)
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۶:۴۹:۴۸
 
حالا این انتقاد به روحانیه یا تحسینش؟ (1097200)
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۸:۱۳:۰۸
 
مونا
من سریع القلم را یک ...ثانی میدانم که می گفت مردم ایران باید از فرق سر تا نوک پا غربی شوند.!!!!!!... (1097148)
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۷:۱۶:۵۲
 
تا این حد اگه وضعیت فکری سریع القلم مقعور غرب باشه، جای تعجبه که روحانی اونو مشاور ارشد کرده! (1097186)
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۷:۵۷:۲۷
 
لذت بردم و برای بسیاری دوستان فوروارد کردم لینکشو. مرسییییییییییی (1097197)
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۸:۰۹:۱۰
 
از نصف جهان(اصفهان) پیام میدم که سایت جهان یعنی کل جهان. ایول از شهامتتون و راست قامتی و ثبات قدمتون یکرنگیتون.آفرین آفرین(1097219)
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۸:۳۱:۵۳
 
سریع القلم وقت نداره این نقدو بخونه اما کاش میخوند و جواب میداد (1097229)
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۸:۳۸:۴۷
 
من میدوووونم که هر دوره یکی رو یه رییس جمهوری سر ملت خراب میکنه (1097231)
۱۳۹۲-۱۱-۰۵ ۱۸:۳۸:۵۷
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محسن سلگی

آرایش سیاسی بر محور "برجام"/پاره ای از یادداشت اخیر من در جهان نیوز

حضور سعید جلیلی در کمیسیون برجام در روزنامه های سه شنبه ۱۶ شهریور، بازتاب های حاشیه آمیز فراوان داشته است. روزنامه جوان ضمن پیگیری خط تأکید بر حق مجلس در بررسی برجام در اخبار و تیترهای اصلی خود در یادداشتی به قلم "مهدی پورصفا" مجلس را از مچ گیری و برخورد سیاسی با برجام برحذر داشته و نوشته است: "شاید خیلی دور از ذهن نباشد که برخی نمایندگان مجلس در گفت وگوهای خود از اصلاح برجام سخن بگویند و به این نکته اشاره کنند که دولت برای اصلاح برجام باید بار دیگر وارد مذاکره شود؛ چنین سخنانی نه می تواند پایه ای درست برای منافع ملی باشد و نه به درد منافع ملی می خورد."

یاداشت نویس روزنامه قانون شماره ۱۶ شهریور، اما با تعریضی تند به حضور سعید جلیلی درکمیسیون برجام، این حضور را به منزله تخریب دستاوردهای مذاکرات و زیر سوال بردن دولت روحانی، ظریف و تیم هسته ای تلقی کرده و نوشته است: " به گفته یک مذاکره کننده ارشد آمریکا، سعید جلیلی به جای حل و فصل بحران هسته ای در آن مذاکرات، از تاریخ اسلام و ایران برای مذاکره بهره می برده است. 

روزنامه کیهان این جمله سعید جلیلی را در صفحه نخست نشانده بودکه " در برجام از ۱۰۰ حق مسلم خود محروم شده ایم".

رسالت نیز به نقل از جلیلی در نقطه کانونی صفحه اول خود تیتر زده بود: "حتی از حقوق تصریح شده در ژنو عدول شد."

کیهان همچنین در ستون "اخبار داغ" بر اظهارات عراقچی مبنی بر "الزام آور بودن برجام، تأکید و آن را ناقض استدلال قبلی رئیس جمهور دانسته است که گفته بود برجام تعهد آور نیست، بلکه مکانیزم داوطلبانه اجرای ان پی تی و تصویب آن در مجلس فاقد ضرورت است.

درکنار این موارد، روزنامه وطن امروز در یادداشت صفحه نخست خود، از برخوردهای تند و سنگین دولت با منتقدان هسته ای در دو عرصه برخورد رسمی (تذکر و توقیف رسانه ها) و عرصه برخورد نرم (ترور شخصیت منتقدان) گلایه کرده است.

همچنین، روزنامه جوان ضمن پیگیری خط حقانیت مجلس دربررسی برجام، در یادداشتی به قلم "مهدی پورصفا" مجلس را از مچ گیری سیاسی و برخورد جناحی با برجام برحذر داشته و نوشته است: شاید خیلی دور از ذهن نباشد که برخی نمایندگان مجلس در گفت و گو های خود از اصلاح برجام سخن بگویند و به این نکته اشاره کنند که دولت برای اصلاح برجام باید بار دیگر وارد مذاکره شود؛ چنین سخنانی نه می تواند پایه ای درست برای منافع ملی باشد و نه به درد منافع ملی می خورد".

یادداشت نویس روزنامه قانون (شماره ۱۶ شهریور) اما با تعریضی تند به حضور سعید جلیلی در کمیسیون برجام، این حضور را به منزله تخریب دستاوردهای مذاکرات و زیر سوال بردن دولت روحانی تلقی کرده است و نوشته است: " به گفته یک مذاکره کننده ارشد آمریکا سعید جلیلی به جای حل و فصل بحران هسته ای در آن مذاکرات از تاریخ اسلام و ایران برای مذاکره کنندگان خارجی می گفت".

روزنامه ایران ارگان رسمی دولت نیز در شماره روز سه شنبه ۱۶ شهریور در همین خصوص، صدای مخالفان برجام را نسبت به موافقان – هر اندازه که بلند باشد- در بهترین حالت یک به ۱۰ ارزیابی کرد و تأکید نمود: " اگر باور ندارید این موضوع را در معرض نظرخواهی و تحقیق میدانی قرار دهیم".

همچنین از جمله تندترین واکنش ها به حضور سعید جلیلی در کمیسیون برجام، سرمقاله محمد علی وکیلی مدیر مسئول روزنامه ابتکار بود که تصریح داشت بررسی برجام در مجلس اقدامی مرد سالارانه است؛ اما این بررسی با عینک سعید جلیلی و همفکران وی متضمن تفاوت معنادار مقیاس مجلس با معیار مردم خواهد بود.

مدیر مسئول ابتکار همچنین در تعریضی شیطنت آمیز افزوده است: " اگر این سنت( سنت دعوت و مشورت با مقامات سابق) منحصر به آقای جلیلی نباشد و شامل روسای جمهور و وزرای گذشته نیز شود حتماَ در ارتقاء کارآمدی نظام موثر و مفید خواهد بود".

در مجموع به نظر می رسد حضور رئیس سابق تیم مذاکره کننده هستهای در مجلس مجموعه ای از مطالبات در جریان اصولگرا و سلسله ای از پیشداوری ها و بدبینی ها در جناح موسوم به اصلاحات را شدت بخشیده است.
به دنبال ایجاد این فضا برخی رسانه های اصولگرا همچون خبرگزاری مهر و روزنامه جوان کوشیده اند با برجسته سازی اظهارات چهره هایی دیگر همچون دکترعلی اکبر ولایتی و علی شمخانی (دبیر شورای عالی امنیت ملی) مبنی بر تقدیر از عملکرد تیم هسته ای سابق و حقانیت مجلس در بررسی برجام، فضای مذکور را تعدیل کنند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محسن سلگی