انسان

زندگی آگاهانه در زندآگاهی زندگی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محمدجواد غلامرضا کاشی» ثبت شده است

خیابان سیاست/ در ارزش های خیابان

 

1.       مصدق، خیابان‌ها را خالی کرد، پس سقوط کرد. او پنداشت که بودن مردم در خیابان، سیاست را به عامیانه‌ بودن درمی‌غلتاند و امنیت را از بین می‌برد. پس مردمی را که به نفع حکومت او شعار می‌دادند، روانه خانه‌ها کرد. در کمال سادگی و با فریبکاری سفارت آمریکا و انگلیس، فرمان حکومت نظامی داد و خیابان‌های خالی را برای تانک‌های ارتشبد زاهدی مهیا ساخت.

2.      روسو طرفدار تئاتری بود که در فضای باز برگزار می‌شود. به عقیده‌ او، این نحوه‌ تئاتر به‌مراتب دموکراتیک‌تر و جمهورتر از تئاتر در فضای بسته و مسقف است.

خیابان عرصه و میدان جمهوری است. بی‌خیابان، بی‌محل تجمع‌های عظیم و روباز، نه تنها جمهوری اسلامی، که هیچ جمهوری دیگری معنا ندارد.


 3
حضور خیابانی را باید مصداق مشارکت آشکار، غیر قابل شمارش و توده‌ای راستین دانست. مشارکت در قالب رأی‌دهی صرف، ممکن است رفته‌رفته انسان‌ها و افراد را به یک کد شناسایی و رفتار مجازی پای رایانه‌ شخصی تقلیل دهد و آن‌ها را از حیات اجتماعی واقعی و زندگی راستین سیاسی و تجربه‌ مشارکت جمعی و زنده، محروم سازد.


4. 
مارشال برمن (فیلسوف شهیر و ملقب به فیلسوف خیابان) می‌گفت که بدون درک نشانه‌های خیابان نمی‌توان «کاپیتال» را خواند. باید گفت بدون درک خیابان، نمی‌توان سیاست امروزی را فهمید و آنان که با نگاهی نخبه‌گرایانه و لیبرالی یا اشرافی می‌خواهند سیاست را از خیابان‌ها بیرون بکشند، اجحافی در حق سیاست روا داشته اند.

 

5.  حضور خیابانی مانع بدل شدن «سیاست» به «مدیریت» و تقلیل آن می‌شود. نوعی دموکراسی مستقیم را به تصویر می‌کشد که رانسیر در بحث از انقلاب قابلمه ها، نمود برجسته آن را تبیین کرده است.


پوپولیسم و مردم، یک دال تهی هستند 


1. ارنستو لاکلائو مباحثی پیرامون پوپولیسم دارد که براساس آن‌ها، می‌توان نشان داد که پوپولیسم لزوماً به معنای رایج تعریف نمی‌شود؛ معنایی که آلوده به تحقیر است. علی‌رغم این حُسن، پوپولیسم مورد ادعای وی آنتاگونیستی است که با وجود درافکندن نظریه‌ آگونیسم (به‌همراه زوجش یعنی شانتال موفه) نمی‌تواند از آن رهایی یابد. پوپولیسمِ لاکلائو این ضعف را دارد که همیشه مردم و حاکمیت را در برابر هم می‌گذارد و گرفتار نوعی ثنویت و دوگانه‌انگاری دکارتی است.


2.  لاکلائو مفهوم مردم را دالی تهی می‌داند که می‌توان آن را با انحای مختلف و انواع گروه‌ها پُر کرد. به همین طریق، مفهوم پوپولیسم نیز دالی تهی است که در دامان جمهوری اسلامی می‌تواند مفهومی مثبت یا منفی داشته باشد.



3. لیبرالیسم با اتهام پوپولیسم و در واقع با فاشیستی خواندن سیاست‌های عدالت‌خواهانه و عام، راه را بر امر سیاسی و همگانی بسته و انسان و جامعه را به ذره‌گرایی یا اتمیسم و نهایتاً سرخوردگی و تنهایی کشانده است.

انتخابات و حتی سیاست ورزی، نمی تواند جای راز و دین را بگیرد

1.       نه تنها سیاست ورزی، که وجدان اخلاقی نیز تضمین ندارد. تصور کنید به شما بگویند سیگار نکشید، چون باعث مرگ می‌شود. این گزاره‌ شرطیه، بیشتر نوعی تهدید خواهد بود و فاقد تضمین است. اما اگر به شما بگویند که سیانور نخورید چون باعث مرگتان می‌شود، این یک تضمین دارد. در حقیقت، دین به وظایف و معاریف و نیز به مناهی، وجهی تضمینی می بخشد.

2.        در فرانسه، رادیکالیسم اخلاقی مدعی شد که به فرزندان خود بگوییم دروغ نگویید تا با شما دروغ گفته نشود. این قسم گزاره‌ها عاری از ضمانت کافی است و حتی اخلاق دینی هم بی‌پشتوانه‌ فقه، که موضوع آن رفتار و متلعق آن اعضاء و جوارح انسان است، نمی‌تواند سامان اخلاقی مستحکمی بسازد.

3.       از عسرت کسوف خدا(نمی گویم مرگ)، با هیچ عشرتی جز طلوع خدا نمی توان رهید و ازاین حیث، وبر به خطا رفته است؛ همچنان که آرنت به خطا رفت. این که سیاست، بنیاد شود، نوعی بنیادگرایی معکوس و سترون است.

 یادداشت مزبور، اظهارنظری در حاشیه یادداشت دکتر محمدجواد کاشی با عنوان "سودهای باد آورده را باد با خود خواهد برد "بوده است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محسن سلگی

گزارش نشست نقد و بررسی کتاب جانبدرای و برابری

گزارش نشست نقد و بررسی کتاب جانبدرای و برابری
تاریخ : 1394/6/12 ساعت : 18:25 - گروه : عمومی

 به همت انجمن علوم سیاسی ایران و با همکاری کارگروه علوم سیاسی خانه اندیشمندان علوم انسانی، نشست نقد و بررسی کتاب تامس نیگل با عنوان "جانبداری و برابری"  با حضور دکتر مرشدی زاد، دکتر غلامرضا کاشی،  دکتر سید رضا موسوی  و دکتر جواد حیدری مترجم کتاب، در روز چهارشنبه 11 شهریور، ساعت 17 درخانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

 

 

در این نشست، ابتدا دکتر علی مرشدی زاد عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد در مقام مدیر نشست ضمن معرفی اساتید، به بیوگرافی تامس نیگل پرداخته و بر این نکته انگشت تأکید نهاد که نیگل فیلسوفی جامع است که در اکثر زمینه ها مانند فلسفه علم، فلسفه ذهن، دین، فلسفه سیاسی و غیره صاحب نظر است. وی در ادامه از دکتر جواد حیدری به عنوان مترجم کتابهای نیگل در ایران،  خواستند تا در مورد کتاب توضیحاتی را ارائه دهند.

 

دکتر جواد حیدری صحبت خود را با معرفی نیگل آغاز کرده و گفت: کمتر فیلسوفی در قرن بیستم را می شناسیم که در اکثر شاخه های فلسفه صاحب نظر باشد. از سوی دیگر ایشان اخلاق را به یک رشته مستقل تبدیل کرده اند. یعنی این نیگل بود که اخلاق را به علم تبدیل کرد. 

 

دکتر جواد حیدری به عنوان مترجم این کتاب، علاوه بر اینکه نشان داده است که حرف‌های تکاملی‌ها در حوزه‌ی خودشان قابل‌قبول و مسموع نیست و نمی‌شود از صدق نظریات تکاملی‌ها دفاع کرد، آثار و نتایج روانی بسیار مثبتی هم در پی دارد.

 

ایشان در ادامه افزوند:  میزان واکنش‌هایی که این کتاب برانگیخته بسیار تعجب‌آور بوده است.

 

 

در ادامه ، دکتر حیدری خاطرنشان ساختند نیگل تنها کسی است که 80 ریویو منتشر کرده است، یعنی 80 کتاب را مورد نقد و برسی قرار داده است و این نشان  از آن دارد که نیگل به خوبی افکار و آثار دیگران را می خواند و نسبت به آن چه پیش از خود بوده و اکنون هست، بی تفاوت نیست.

 

در حوزه عملی هم نیگل نشان داد که بشر تعارضاتی دارد که لاینحل باقی خواهد ماند. برای مثال مارکسیسم و سرمایه داری هر دو خواستند تعارضات را حل کنند، اما شکست خوردند.

 

عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد، اذعان کرد  هسته اصلی کتاب، تعارض منافع و ارزشها را مورد بررسی قرار می دهد. نیگل معتقد است چهار چیز منافع ما را نابرابر و متعارض می کند، اولی تبعیض است؛ تبعیض دلبخواهانه است و مبنای عقلانی ندارد. دومین عامل، طبقه است؛ انسانها دوست دارند ثروتشان در خانواده خودشان منتقل شود. استعداد، سومین عامل نابرابری است؛ برخی استعدادشان باب بازار است و ثروتمند می شوند و برخی ندارند و این نمونه ای از تفاوت استعدادهاست. کوشش، چهارمین و آخرین عامل نابرابری است. نیگل معتقد است که طبقه و استعداد عامل های بیرونی هستند، یعنی خارج از قلمرو اختیار فرد هستند، اما تبعیض و کوشش عوامل دورنی هستند. نیگل در ادامه اضافه می کند که گاهی تبعیض با طبقه ازدواج می کند و  این بدترین و ظالمانه ترین توع پیوند است.

 

یکی از اصلی‌ترین ایده های نیگل آن است که میان برابری و جانبداری تعارض وجود دارد. به عقیده او، بیطرفی بهترین راه حل برای این تعارض است. از سویی دیگر، نیگل اضافه می کند که بیطرفی در ارزشها ممکن نیست. او در نهایت کتاب جانبداری و برابری با لحنی نومیدانه می گوید تا بین نگاه از پایین و و از بالا تعارض وجود دارد، مشکلات جامعه انسانی حل نمی شود.

 

پیش از آغاز سخنان دکتر کاشی، مجری جلسه، دکتر مرشدی زاد،  گفت که جمع بندی اش از سخنان دکتر حیدری آن است که نیگل می خواهد میان ذهن- عین و آزادی-عدالت که نتیجه اش رسیدن به دوگانه خودگزینی و دیگر گزینی است، تفاهم ایجاد کند.

 

 

 دکتر کاشی، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به ایده اصلی کتاب اذعان داشت:  نیگل فقط به نحوی فلسفه‌ورزی نمی‌کند که ارتباط فلسفه را با مسائلی که ما در زندگی‌مان با آن مواجه هستیم وضوح ببخشد، بلکه به شیوه‌ای می‌نویسد که خواننده را به‌عنوان هم‌سفر فلسفی، به گونه‌ای، درگیر بحث ‌کند. او می‌کوشد تا به لحاظ عقلانی طرح کلی یک مسأله را به خواننده بفهماند و آنگاه تبیین کند که چگونه شخص می‌تواند کورمال کورمال به سمت‌وسوی یک راه حل پیش برود. او از ارائه‌ راه‌حل شخصی و ترجیحی خودش برای یک مسأله در برابر سایر راه‌حل‌های پیشنهادی محتاط است. به عقیده دکتر کاشی، نیگل وقتی درباره‌ی این موضوعات قلم می‌زند از خطر ابهام به‌خوبی آگاه هست.

 

دکتر کاشی تصریح کرد: به عقیده‌ نیگل، اشخاص، صاحبانِ فکر و عمل هستند؛ آن‌ها در جهانی زندگی می‌کنند که فهم علمی، بسیار موفق از کار درآمده است. اشخاص، به‌عنوان فاعل، در خصوص جهان و عملشان در آن، منظر بسیار خاصی دارند: این منظر، منظر ذهنی خوانده می‌شود. همچنین اشخاص می‌توانند از این منظر ذهنی فرا‌تر روند و درباب جهان و رفتارشان به طرز بی‌طرفانه بیاندیشند.

 

 غلامرضاکاشی در پایان افزود: رویکرد نیگل به این مسائل، حل جدی آن‌هاست و نه اولویت بخشیدن به یکی از منظر‌ها. آن چیزی که او در طلب آن است نوعی سازگاری است و می‌خواهد این سازگاری مورد تصدیق هر کدام از خوانندگان کتابش باشد. او بر آن است بفهمد که چگونه امر عینی و امر ذهنی با یکدیگر رقابت می‌کنند و نیز می‌خواهد تبیین کند که چگونه این دو امر به یک جهان‌نگری واحد منجر می‌شود.

 

پس از اتمام سخنان دکتر کاشی، دکتر سید رضا موسوی در این نشست با تمجید از ترجمه صورت گرفته توسط دکتر حیدری، اما از کمبود پاورقی ها در کتاب انتقاد کرد، چراکه به نظر وی این امر می توانست به فهم بسیاری مفاهیمی ناآشنا برای مخاطب ناآشنا با نیگل کمک کند.

 

موسوی در ادامه نیگل را بیطرف خواند که توانسته سنت بیطرفی -که راولز، استاد نیگل، مؤسس آن است- را ادامه دهد. او بر این نکته انگشت تأکید نهاد که البته نیگل در عین دفاع از بیطرفی اما تصریح می کند که بسیاری اوقات بطرفی به نتایج بیطرفانه ختم و منجر نمی شود. دکتر موسوی در ادامه مباحث خود، نیگل را یک برابری طلب خواند که نمی توان وی را در قالب جماعت گرایی یا آزادی خواهی نهاد. ایشان همیچنین به مبحث تعارض میان مشروعیت و ثبات در عالم سیاست از نگاه نیگل پرداخت و بحث خویش را به پایان رساند.

 

در پایان و در بخش کامنت، دکتر  محسن سلگی، این مساله را طرح کرد که در خوانش از نیگل باید میان نگاه روانشناساانه یا عاطفی- اخلاقی و نگاه عقلی-شناختی تمایز نهاد. وی محض نمونه، به دیدگاه مصطفی ملکیان اشاره کرد که در تفسیر دیگرگزینی و نگاه از بالا که توسط نیگل مطرح می شود، می گوید که انسان های سنتی کمتر نگاه از بالا و دیگرگزینانه داشته اند، زیرا کمتر تردید می کرده اند و بیشتر اهل یقین بوده اند؛ یعنی کمتر می توانسته اند بیرون از خویش بایستند و خود و دیگران را بنگرند. وی این نگاه را نسبت دادن وضعیتی عقلانی به نیگل تعبیر کرد، حال آن که به نظر او، نیگل، نگاهی اخلاقی-عاطفی دارد.

 

وی درادامه متعلق اخلاق را احساسات و عواطف و وجدان دانست و هرگونه نسبت دادن عقلانیت به پروژه نیگل را خطا دانست. وی ادامه داد نیگل، نگاهی اخلاقی و عاطفی دارد و بحث او درباره دیگرگزینی، عمدتاً اخلاقی است. او این گزاره ملکیان را که انسان سنتی کمتر می توانسته دیگرگزین باشد را از حیث وجه شناختی-عقلانی درباره انسان سنتی درست دانست و گفت که انسان سنتی در وجه عاطفی و اخلاقی به مراتب دیگرگزین تر و ایثارگرتر از انسان مدرن بوده است.

 

جلسه با پرسش و پاسخ علاقمندان حاضر در جلسه به پایان رسید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محسن سلگی