چهارشنبه 18 شهریور انجمن علوم سیاسی ایران با همکاری خانه اندیشمندان علوم انسانی، میزبان نشست "اخلاق و سیاست" بود که با حضور دکتر موسی اکرمی، دکتر سید علی محمودی برگزار شد. این نشست ساعت 17 آغاز و دکتر نصیری حامد به عنوان دبیر کمیته اندیشه سیاسی انجمن علوم سیاسی ایران با بیان اینکه این اولین جلسه از سلسله جلسات اخلاق و سیاست است، ابراز امیدواری کرد که در ادامه استمرار این نشست ها را شاهد باشیم. 

 

 

در ابتدای این نشست، دکتر نصیری حامد، این نکته را ذکر کرد که اگر حتی نسبت میان اخلاق و سیاست را از نوع تباین بدانیم، باز نوعی نسبت است که می تواند محل مناقشه و فحص باشد. مناظر و مکاتب مختلفی در این‌باره شکل گرفته است، بسته به آن که چه نگاهی به اخلاق و نیز به سیاست افکنده اند.

 

با فایده گرایی فاشیسم توجیه می شود/ نمی توان با اتکای صرف به اخلاق وظیفه گرا سیاست ورزی کرد

 

در ادامه و بعد از مقدمه مدیر نشست، دکتر سید علی محمودی، هیئت علمی دانشکده روابط بین‌الملل وزارت امور خارجه، ضمن تشکر از انجمن علوم سیاسی و بویژه کمیته اندیشه، موضوع بحث خود را «سیاست در ترازوی اخلاق؛ فایده گرایی یا وظیفه گرایی» مطرح کرد و گفت: پرسش اصلی من در این نشست از این قرار است: آیا فایده گرایی می تواند سیاست را انسانی کند؟ و پرسش دوم آن که : آیا می توان با وظیفه گرایی سیاست را سامان داد.  دکتر محمودی افزود که منظور وی در اینجا سیاست به معنای واقع گرایانه آن است و مرادش از اخلاق، اخلاق هنجاری است که چهار مکتب سرآمد آن به شمار می آید: مکاتب وظیفه گرایی، فایده گرایی، فضیلت گرایی و فراطبیعت گرایی.

 

وی در ادامه، خاطر نشان ساخت که قصد دارد از میان این چهار مکتب، مکاتب فایده گرایی و وظیفه گرایی را مورد بررسی قرار دهد و سپس نسبت آنها با سیاست را به بحث بگذارد. وی عنوان کرد که در ادامه از این تز دفاع می کند که اخلاق «فایده-وظیفه گرا» مناسب ترین الگو برای سیاست است.

 

این استاد دانشگاه افزود: فایده گرایی حداقل چهار مرحله را طی کرده است. اولین مرحله، فایده گرایی کلاسیک است که بر اساس آن ما کاری را انجام می دهیم که حداکثر لذت و حداقل درد و رنج  را به وجود آورد. دومین مرحله، فایده گرایی عمل نگر است؛ بر این اساس، کاری را باید بکنیم که برای همه بهترین باشد. سومین مرحله و تعریف، فایده گرایی قاعده محور است؛ یعنی باید کاری را انجام دهیم که مبتنی بر قواعد باشد. چهارمین مرحله، فایده گرایی پیامد محور است. در اینجا، بهترین پیامدها مورد تاکید است؛ یعنی از معیارهایی صحبت می کند که بهترین پیامدها را در بر داشته باشد؛ پیامدهایی چون فضیلت، معرفت، لذت، حیات و ...

 

دکتر محمودی چنین ادامه داد: تفسیر من از این مراحل با این پرسش شروع می شود که چه اتفاقی موجب طی این مسیر برای فایده گرایی شده است. متفکرین این مکتب دریافتند که این مکتب، استحکام کافی را ندارد و سوء استفاده هایی ممکن است از آن بشود. هر چه گذشته است، این مکتب قاعده محورتر شده و نظم بیشتری  پیدا کرده است.

 

ممکن است امری برای کسی دردآور و برای دیگری لذت آور باشد، از این رو،بزرگان این مکتب متوجه شدند که این مکتب، مکتب کاملا معتبری نیست.آنها دریافتند اگر معیار صرفا سود باشد، می توان با این معیار، فردی را شکنجه کرد تا مثلاً اعتراف کند که یک بمب را در کجا قرار داده است.

 

این عضو هیئت علمی، در ادامه افزود: مکتب وظیفه گرایی، مکتب دوم است  که مبتنی بر حسن و قبح عقلی است. این مکتب، صرف نظر از نتیجه و پیامدهای آن، به حسن و قبح ذاتی امور اعتقاد دارد. اخلاق در این مکتب، مشابه اخلاق معتزلی است که در برابر اخلاق اشعری قرار دارد.

 

وی همچمین گفت: از نظر سابقه باید گفت در قرآن و سخنان امام علی (ع) فقراتی هست که بیان گر اخلاق وظیفه گراست. کانت می گوید چنان رفتار کن که بخواهی رفتار تو به صورت قاعده کلی درآید. این سخن کانت، مشابه کلام امام علی (ع) است که «آن چه را برای خود نمی پسندی برای دیگران نپسند»

 

دکتر محمودی در ادامه بیان داشت که در اخلاق وظیفه گرا نه می توان ابزار شد و نه کسی را ابزار کرد.

 

وی با طرح این پرسش که آیا می توان این گزاره را در اخلاق فایده گرا جا داد، به نتیجه گیری بحث خود پرداخت و گفت: نکته ای که وجود دارد این که اخلاق فایده گرا از سیاست و سیاست ورزی منفک پذیر نیست. سیاست واقع گرا، بدون اخلاق فایده گرا نمی تواند کاری از پیش ببرد. نمی توان با اتکای صرف به اخلاق وظیفه گرا، حکومت و سیاست ورزی کرد. محض نمونه، برای برچیدن ظلم در جهان نمی توان بنا به وظیفه و بدون اتکا به کردار، نظر و منافع مردم، میلیاردها تومان سرمایه را از بین برد.

 

استاد دانشکده روابط بین الملل وزارت خارجه، نتیجه گرفت: به نظر می رسد که آمیزه ای از فایده گرایی و وظیفه گرایی لازم است. پس صرفاً هم نمی توان به فایده گرایی هم اکتفا کرد. نتیجه محمود و مطلوب در ترکیب فایده گرایی و وظیفه گرایی است و این یعنی: 1. انسان ها یا حکومت ها حق ندارند انسانی را در بند خود کنند.  انسان بالاتر از همه چیز و بالاتر از حکومت است. انسان را غایت فی نفسه می دانیم و رفتارمان باید جوری باشد که بخواهیم جهانی و کلی شود. 2. سیاست گذاری، برنامه ریزی ها و کوشش ها باید در محدوده حقوق بشر باشد. اگر بنا باشد بنا به فایده همه چیز را توجیه کرد، فاشیسم هم توجیه می شود. کلام آخر این است که امیدوارم جلسات سیاست و اخلاق، تداوم یافته و این تداوم، همراه با اهمیت دادن به اخلاق و عمل به آن باشد.

 

اخلاق، سیاست فردی است و سیاست، اخلاق اجتماعی است/فضیلت و فایده قابل جمع هستند

 

در ادامه این نشست، دکتر موسی اکرمی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران، به ایراد سخنان خود پرداخت.

 

موسی اکرمی سخنان خود را با این نکته آغاز کرد که وظیفه گرایی و فایده گرایی قابل جمع هستند و می توان به الگویی قائل بود که محاسن هر دو را داشته باشد. وی تأکید کرد هر جا از سیاست و اخلاق سخن می گوییم همزمان بعد عملی و نظری آنها مقصود است.

 

این استاد دانشگاه در ادامه گفت: اگر جامعه را به مثابه یک پیکر سیاسی تعریف کنیم که بتواند سامان بخش باشد، اخلاق به مثابه یک چیزی است که فرد در رابطه با خودش و در رابطه با دیگری انجام می دهد. وی لازم به تأکید دانست که اخلاق در درجه اول و نیز نزد قدما، یک جور نگرش فردی محسوب می شد، اما رفته رفته از اخلاق جامعه، اخلاق سیاسی و نظایر آن سخن به میان آمد.

 

دکتر اکرمی بیان داشت: نگرشی که می خواهم از آن دفاع کنم  نگرش فضیلت محور است که همزمان مزایای وظیفه گرایی و فایده گرایی را دارد.

 

در ادامه وی یادآوری کرد: اندیشه فضیلت به سقراط برمی گردد. سقراط فلسفه را به زمین آورد و در این زمینی کردن، اخلاق را برجسته کرد. افلاطون هم اخلاق را برجسته می کند، اما آن را از سیاست جدا نمی داند. اکرمی افزود: در قیاس با سقراط و افلاطون، به طور مشخص، ارسطو با دیدگاه واقع گرایانه و ملموس به تحلیل سیاست و اخلاق پرداخته است.

 

موسی اکرمی در ادامه به تعریف مفهوم فضیلت پرداخت. از نظر این استاد دانشگاه، فضیلت واژه ای است که درباره هر چیزی به کار می رود؛ هر چیزی یک فضیلت دارد و صاحب یک سری فضایل است. او برای روشن شدن این نگره، گفت: یک کارد کارکردش بریدن است؛ کاردی فضیلت بیشتری دارد که برنده تر باشد. اکرمی افزود: درباره این که فضایل انسان چیست تا شایسته نام انسان باشد، سه مکتب وجود دارد: افلاطون،ارسطو و رواقیون. اینها تلاش کرده اند فضایل را نشان دهند.

 

اکرمی ادامه داد: وقتی کتاب اخلاق ارسطو را می خوانیم، انگار سیاست می خوانیم. او تلاش کرد میان اخلاق و سیاست پل بزند و برای این مقصود است که می گوید «اخلاق، سیاست فردی است و سیاست، اخلاق اجتماعی است.»

 

استاد فلسفه علم دانشگاه، عنوان داشت: تعریف ارسطو آن است که انسان حیوان سیاسی است و طبیعت سیاسی دارد، ازین‌رو، سیاست برای او اهمیت خاصی دارد. انسانی انسان است که مطابق طبیعتش باشد. ارسطو، ابتدا خیر را تعریف می کند به چیزهایی مانند سعادت که فی نفسه خیر هستند. او سعی می کند در کتاب سیاست و اخلاق نیکوماخوسی، نشان دهد که خیر برین و بهین در سیاست، سعادت است ودولت باید متولی سعادت مردم باشد.ارسطو می گوید سیاست برای آن است که جامعه مطلوبی به وجود بیاید که انسان در آن قادر به اخلاقی بودن باشد و بتواند فضیلت هایش را بروز داد. ارسطو، فضایل را ذاتی می داند. البته در کتاب قانون اساسی، او به نسبی بودن فضایل هم اشاره دارد.

 

دکتر اکرمی، افزود: اخلاق تکاملی که امروز به وجود آمده است قبول دارد که فضیلت در انسان ها ذخیره شده و نقش مثبتی در زندگی آنها داشته است. به نظر می رسد که همه مکاتب به فضیلت اعتقاد دارند؛ این که یک ویژگی هایی هستند که اگر آنها را داشته باشیم اخلاقی هستیم.

 

او خاطر نشان ساخت: اکنون اخلاق فضیلت در غرب آن ضعف های گذشته را ندارد. برای صحت این مدعا، رجوع کنید به آرای نوارسطوئیان یا جماعت گرایانی مانند مایکل سندل.

 

وی همچنین گفت: براستی چه چیزی پسندیده تر از این که ما کاری را صرفاً برای نفس اخلاقیّت آن انجام دهیم نه برای خوشامد کسی.

 

دکتر اکرمی با بیان این که ارسطو به درستی معتقد بود که حکومت سیاسی خوب، زمینه ساز اخلاق است، ابراز نگرانی کرد که «در جامعه امان، شعار اخلاقی زیاد سر می دهند، اما رفتار اخلاقی بسیار کم است. چون آن ساختار سیاسی که تنظیم کننده رفتار ما به عنوان شهروند باشد، وجود ندارد.»

 

 اکرمی افزود: شاید از نخبگان بتوان این تقاضا را داشت که اگرچه جامعه سیاسی اخلاقی نداریم، تو به عنوان یک نخبه، اخلاقی رفتار کن، اما داشتن چنین تقاضایی از عوام، گزاف و نابجاست. وقتی در جامعه به گونه ای فساد فراگیر می شود که فرد حس می کند بدون فساد، شکست می خورد، این وضع به معنای یک بحران بزرگ است.

 

دکتر اکرمی در پایان بخش سخنان خود پس از ذکر این نکته که: وقتی شما مأخوذ به فضیلت باشید، مشمول پیامدهای خوب و سود حقیقی هم خواهید شد، از کتابی که اخیرا نوشته است خبر داد. وی در این باره گفت: کتابی نوشته ام تحت عنوان «فلسفه از تعبیر جهان تا تغییر جهان». در این کتاب، قانون اساسی «زمین‌شهر» یا ژئوپلیس را طراحی کرده ام و از درهم تنیدگی سیاست و اخلاق دفاع کرده ام.

 

گزارشگر: محسن سلگی(دبیر اجرایی کمیته اندیشه سیاسی)