تاریخ انتشار: ۳۱ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۳:۵۲
صدای ایران؛ دکتر محسن سلگی*؛ نشریه آلمانی دنیای جوان می نویسد که اخیراً در نتیجه رشد تضادهای درونی و فشار برخی سازمان های حقوق مدنی در آمریکا به حکم یک دادگاه این کشور، سندی از پنتاگون انتشار یافته که مربوط به سال ۲۰۱۲ (پیش از عروج داعش) است. 

این سند ۷ صفحه ای که علیرغم انتشار، بخش های زیادی از آن سانسور شده نشان می دهد که پنتاگون در سال ۲۰۱۲ یعنی چند سال قبل از رشد سرطانی داعش، با ارزیابی اوضاع سوریه از امکان بر پایی یک حکومت خلافت اسلامی متحد القاعده در شرق سوریه سخن گفته و از آن به مثابه یک فرصت استراتژیک در راستای دستیابی به اهداف ایالات متحده در منطقه نام می برد.

 مطابق سند منتشر شده، خلافت اسلامی دقیقاً همان چیزی است که حامیان اپوزیسیون سوریه یعنی ایالات متحده و متحدانش خواهان آن بوده اند و داعش نتیجه مستقیم استراتژی آمریکا در منطقه است. 

مبرهن است که نوعی سیاست میلیتاریسم جدید از سوی امریکا پیگیری می شود که این امر با قدرت گرفتن مضاعف جمهوری خواهان در انتخابات میان دوره ای و نیز شانس بیشتر پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری برای جمهوری خواهان، تشدید خواهد شد.

یکی از دلایل مهم تلاش جدید آمریکا برای بازگشت نظامی به صحنه های عراق و سوریه در چارچوب فشار جمهوریخواهان بر اوباما است. استدلال اساسی این فشارها این است که خروج نظامی نیروهای امریکایی از عراق در سال ۲۰۱۱ سبب تضعیف موقعیت آمریکا در منطقه شده است. 

آن چه مبرز است این که:
-    امریکا در حال ساماندهی مجدد حضور نظامی بلندمدت خود در منطقه است. بدین منظور ناتو را برای حضور نیابتی خود فعال تر کرده است. حضور بی سابقه انگلستان و فرانسه بر این امر صحه می نهد. 
-    روند جدید مداخلات نظامی آمریکا و هم پیمانانش در عراق و سوریه در چارچوب بازگشت مجدد به منطقه است.

برای این دو هدف راهبردی، راهکارهای ذیل در نظر گرفته شده است:
-    نهادینه سازی جنگ و خشونت در منطقه
-    وابسته کردن منطقه به تأمین امنیت از خارج

برای همین منظور، داعش با هدف گسترش تضادهای منطقه ای در بلندمدت مدیریت(نه نابود) خواهد شد؛ در مورد داعش به منزله یک ظرف آب کج برخورد کرده‌اند که نه اجازه می‌دهند آب بریزد و نه استقرار و  صلابت کامل پیدا کند.

برخی جنبه های جدید دخالت نظامی در سوریه و عراق از قرار زیر است:
-    حضور بی سابقه انگلستان در حملات نظامی علیه داعش
-    محدودشدن دامنه مبارزه با داعش به انجام حملات هوایی و غیرمؤثر
-    ضربه به زیرساختهای سوریه به بهانه جنگ هوایی با داعش
-    تداوم حمایت برخی کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای از داعش در قالب سیاست های اعمالی،  علیرغم سیاست های اعلامی 

برخلاف پاره ای تحلیل ها که با خوش بینی این امر را مطرح می کنند که آمریکا می خواهد از خاورمیانه فراغت پیدا کند تا آنگاه بتواند به سمت پاسیفیک و مهار چین برود، این دولت که ابرراهبرد آن حضور همه جایی و انتشار سراسری در دنیا است و به قول کسینجر «خاورمیانه را دیگ همیشه جوشان می خواهد»، نه حضور و دخالت مستقیم در خاورمیانه را رها خواهد کرد و نه خواهد گذاشت که خاورمیانه روی آرامش ببیند. مضافاً اینکه این واقعیت، مهمترین مطالبه اسرائیل از امریکا است که منافع امنیتی و هویتی آن رژیم را تأمین می کند. 

امریکا برای رقابت با چین نیاز دارد تا از خاورمیانه فراغت خاطر نسبی بیابد، نه جدایی نسبی. او برای این رقابت، به تسلط بر خاورمیانه و مسدودکردن نفوذ چین احتیاج دارد. تغییر امریکا در قبال خاورمیانه، صرفا راهکنشی یا تاکتیکی است و در راهبرد یا استراتژی تغییری صورت نگرفته است.

 زمانی راهکنش در حمله نظامی بود، اما اکنون نیست و زمانی ممکن است بازهم حمله نظامی در دستور کار قرار بگیرد؛ اما در نهایت راهبرد همان استیلای بر منطقه است.

یکی از پایه‌های مهم و در واقع مهم‌ترین پایه- در برساخته شدن یک دولت هژمونیک، «قدرت نرم»آن دولت است. «قدرت سخت» یکی دیگر از پایه‌های قدرت است که ترکیب آن با قدرت نرم، به تعبیر ژوزف نای، «قدرت هوشمند (Smart Power) را به وجود می‌آورد. 

مهم‌تر از همه، قدرت نرم است که اشاره به پرستیژ و مشروعیت (Legitimacy) یک نظام دارد؛ این قدرت پس از سیاست میلیتاریسم یا نظامی‌گری نومحافظه‌کاران و تاکید بیش از حد آنان بر قدرت سخت دچار تزلزل شده است؛ بوش با جنگ‌هایی که به راه انداخت، پرستیژ و وجهه آمریکا را تخریب کرد. قبل از آن حمله به برج‌های دوقلو نیز امنیت را به عنوان حداقلی‌ترین آرمان سیاست، در آمریکا خدشه‌دار ساخت و این خود به کاهش قدرت نرم این کشور انجامید.
 
از این رو، امریکا به سمتی می رود که نه همانند بوش تأکید بیش از حد بر نظامی بودن داشته باشد(نه می خواهد و نه می تواند مانند دوران بوش باشد) و نه به سمتی خواهد رفت که بعد نظامی اش تضعیف شود. 

بلکه دکترین- دکترین فراتر از استراژی یا راهبرد است- قدرت هوشمند اقتضاء می کند که همزمان بر هر دو بعد قدرت نرم و قدرت سخت تأکید کند؛ این دکترین با روی کارآمدن جمهوری خواهان قوت بیشتری خواهد گرفت. دانستن این نکات، هوشمندی را در برابر قدرت هوشمند امریکا به دنبال خواهد داشت.

*آموزشیار دانشگاه علامه طباطبایی