18 شهریور 1392 ساعت 10:52
ماهیت تحولات در سایر کشورهای عربی متفاوت از آن چیزیست که در سوریه رخ میدهد.
جهان نیوز - محسن سلگی:
چیستی(What):
با پیروزی انقلاب اسلامی، ایران رویکردی تهاجمی و جهانگرایانه(از سنخ و جنس فرهنگی) را با اتکای به ایدئولوژی اسلامی در پیش گرفت. تا آنکه با جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، جمهوری اسلامی با توجه به حفظ بقا و امالقری به اندرونی متوجه شد و بالنتیجه رویکرد امنیتی– نظامی در سیاست خارجه مستولی گشت و ایران را نه تنها از جهانگرایی (Internationalism) که از منطقهگرایی ((Regionalism نیز به معنای موفق آن تا حد قابل توجهی دور نگه داشت. با وجود این، به سبب ایدئولوژی سیّال و دینامیسم استثنایی ایدئولوژی انقلاب اسلامی-ولایت فقیه- ایران توانست نه تنها متحدانی در فراسوی مرزهای خود بیابد، که حتی بر نظریههای مرزگرا و منطقهگرایی کلاسیک نیز تأثیر ساختشکنانه بگذارد؛ بدین معنی که نظریههای منطقهگرایی پیش از انقلاب (دهه 80 میلادی) نظریههایی بودند که بر مرزهای فیزیکی و جغرافیای عینی اتکا و ابتنا داشتند، اما در اثر وقوع انقلاب اسلامی(به عنوان مهمترین دلیل تغییر و نه تنها دلیل) نظریههای منطقهگرایی پس از حک و اصلاح در قالب نظریههای نومنطقهگرایی مورد بازبینی و بازتعریف قرار گرفتند؛ به این مفهوم که مرزهای عقیدتی و فکری و معنایی در روابط بینالملل بیش از مرزهای فیزیکی اهمیت یافت و به دنبال این تغییر معناگرایی در روابط بینالملل مورد اقبال قرار گرفت. ایران با وجود درگیری هشت ساله، اما توانست بر نظریهها تأثیر انقلابی بنهد.
ضرورت یا چرایی(why):
اکنون در مقام ضرورت و چرایی باید این نکته را افزون ساخت که در شرایطی که در نظریههای نومنطقهگرایی، منطقه به محیطهای هممرز تعریف و تحدید نمیشود، بلکه بعدی ایدئولوژیک، فرهنگی، فکری و معنایی نیز دارد -تا جایی که عدهای از «پایان جغرافیا» سخن گفتهاند- جمهوری اسلامی که خود مبدع تحول در بسیاری نظریهها و مکاتب فکری روابط بینالملل و گذار آنها به معناگرایی است، به عنوان رهبر «باید» -به مثابه تکلیف و بایستگی- و «حق دارد»-به منزلة شایستگی- از سوریه و بهطور کلی حرکتهای ضداستبکاری حمایت کند.
ماهیت تحولات در سایر کشورهای عربی متفاوت از آن چیزیست که در سوریه رخ میدهد. همانطور که رهبری انقلاب فرمودهاند، ایران از تحولاتی حمایت میکند که دارای سه ویژگی مردمی، اسلامی و ضد استکباری باشد. در تمامی کشورهای عربی بهجز سوریه، قیامها و انقلاب ها از این سه ویژگی برخوردار است. در سوریه، گروه هایی که به عنوان مخالفان حاکمیت دست به مبارزه مسلحانه زدهاند، نه تنها از این ویژگیها برخوردار نبوده، بلکه تکیهگاه اصلی آنان استکبار جهانی است. سوریه همواره از زمان حافظ اسد موضعی ضداستبکاری داشته است و هماکنون نیز دارد تاوان حمایت از ایران و فلسطین و حزبالله را میدهد. بنابراین با وجود تردید نسبت به ماهیت اسلامی حاکمیت سوریه اما از ماهیت مردمی و ضداستکباری آن با صراحت میتوان دفاع نمود.
چگونگی(How):
مباحث مربوط به چگونگی متأثر از چیستی و چرایی یک امر یا پدیده است و حمایت ایران از سوریه در این بعد نیز مشمول همین قاعده است.
توجه به این نکته لازم است که جدایی «چرایی» و «چگونگی» همواره امکانپذیر نیست. به تعبیر ارسطو بعضی افعال انسان برای رسیدن به فعل دیگری (بهعنوان غایت) صورت میگیرد. برای اینگونه افعال، چرایی و چگونگی به معنای دقیق آن مطرح است؛ مثلاً میپرسیم چرا دارو میخوری؟ میگویند برای اینکه فلان بیماریامان خوب شود. میپرسم چگونه میخوری؟ میگویند با آب و مثلاً هر 6ساعت یکبار. دارو خوردن در اینجا به غرض دیگری انجام شده است. دسته دوم افعال، آنهایی هستند که فعل دیگری غایتشان نیست. «رقصیدن» در فرهنگ یونان باستان برای این بوده که از شدت حزن یا شادی به حالت تعادل برسند( یا مثل خارانیدن دست که خودش غایت است). این فعل-رقصیدن- نیز تا حدی برای فعل دیگری انجام میشود، اما نه به معنای تمامقدی که در مثال دارو خوردن دیدیم.
کسی منکر عمق استراتژیک سوریه برای ایران نیست، اما همین بعد سیاسی-امنیتی نیز در راستای اهداف مذهبی و باطنی انقلاب اسلامی قرار دارد. با این حال حمایت ایران از سوریه از آن دسته افعالی است که نمیتوان چندان میان چگونگی و چرایی آنها تمایز نهاد؛ بدین معنی ماهیت حمایت ایران از سوریه بهگونهای عمدتاً فینفسه و باطنی است و اساساً انقلاب اسلامی بدون آن دیگر حتی انقلاب نیست و ویژگی ایدئولوژیک و مردمی خود را به عنوان دو ویژگی عمومی انقلابهای بزرگ از کف داده و وارد دورة ترمیدور(Thermidor) یا استحاله میشود.