ذیلاً یادداشت من در خبرگزاری فارس، 14ماه پیش از توافق وین و تهیه متن برجام آمده است؛ یادداشتی که پیش بینی آن مبنی بر رسیدن به توافق هسته ای و منتفی بودن گزینه نظامی، محقق شده است.

یک کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی اختصاصی برای خبرگزاری فارس، ۴ نکته مهم در خصوص مذاکرات بینتیجهمانده ایران و 1+5 در وین را مورد واکاوی قرار داد.
1. دور چهارم مذاکرات ایران و 1+5 در حالی بدون هیچ نتیجهاو موفقیتی برای نگارش پیشنویش به پایان رسید که آقای عباس عراقچی آن را جدی ترین مذاکرات فی مابین خواند و بر آن شد که جلسات قبلی بیشتر تبادل نظر بوده است تا مذاکره. افزون بر این، به آن شدند که مذاکرات این دور در شرایط نسبتاً آرامی صورت گرفته است. فحوای این سخن بدان معناست که خالی از تنش نیز نبوده است. وی در پاسخ به یکی از خبرنگاران، اختلافات میان طرفین را بیش از سیزده مورد عنوان می کند.
به نظر می رسد عمق اختلافات ایران و طرف مذاکرهاش، مانع از نگارش پیش نویس شده است. با توجه به شعار آمریکاییها مبنی بر اینکه عدم توافق بهتر از توافق بد است و نیز پافشاری آنان بر این محور که توافق با ایران تنها در صورت توافق جامع با این کشور، میسر و ممکن است، آینده مذاکرات در هالهای از ابهام و ناامیدی قرار میگیرد.
2. عراقچی فرصت دوماهه تا 30تیرماه را برای مذاکرات و توافق فراهمتر دانست تا زمان پس از آن. وی در چرایی این نگرانی، تحولات بین الملل را پیش کشید که این تحولات به زعم وی ممکن است بر روند مذاکرات اثر بگذارند. آن چه که پیداست تاکنون حتی مسأله اوکراین نیز نتوانسته بر روند مذکرات اثر بگذارد و خود نماینده روسیه نیز از این موضوع اظهار خوشنودی میکند. روی این ملحوظ، به نظر میرسد نگرانی آقای عراقچی از تمام شدن دوره اشتون در شهریور ماه سال جاری است، چراکه اشتون توانسته با طرف ایرانی رابطه خوبی برقرار کند و پس از او مسئول جدید سیاست خارجه اروپا معلوم نیست چگونه نگاه و رفتاری با تیم مذاکره کننده ایران داشته باشد.
3. در متن توافقنامه ژنو، مذاکرات تا شش ماه قابل تمدید است؛ یعنی ایران و طرف غربی تنها 8ماه دیگر برای مذاکره وقت دارند و عراقچی در بیانات دیشب خود درباره این که در 30تیرماه نیز مذاکرات به نتیجه نرسد، اظهار میدارد که در آن صورت هم دنیا به آخر نرسیده است.
اما باید گفت که در صورت بن بست مذاکرات 30 تیر، بهترین فرصت برای توافق به آخر میرسد. امری که خود وی نیز بدان معترف است. پشت این ماجرا که غرب در پی پیروزی فاتحانه و آمرانه در مذاکرات است، با توجه به تعلیق هستهای فعلی ایران و بنابراین عدم نگرانی آنها از رفتار ایران، طولانی شدن مذاکرات تا دقیقه نود، طولانی شدن تحریمها و تضعیف بیشتر اوضاع ایران را به زعم غربیها در پی خواهد داشت. از این رو، طرف غربی از طولانی شدن مذاکرات برای دستیابی به نتیجه بهتر استقبال میکند. پرهیز طرف غربی از برداشتن بیست درصدی تحریمها، با وجود این همه گام مثبت و اعتمادسازی که ایران برداشته است، به خوبی حکایتگر رویه مکارانه آنهاست.
4. در پایان 8ماه و رسیدن مذاکرات به دقایق پایانی، به نظر میرسد که اگر توافق میان دولت ایران و طرف غربی صورت گیرد، یک توافق نامه نیم بند خواهد بود که آمریکا در این میان بتواند مواردی از آن را نقض کند. ممکن است در اثر بنبستی که برای مذاکرات در پی خواستههای همه جانبهای که طرف غربی و خصوصا آمریکا تا بدین لحظه داشتهاند، آنان در خواستههای خود تعدیلاتی مختصر وارد سازند و در توافق نامه از خیر مسائلی چون توان موشکی ایران- خواستهای که هنوز در مذاکرات رونمایی نشده است- بگذرند و بگذارند تا توافق نیمبند منعقد شود و اما پس از آن مسائلی چون توان موشکی را دوباره مطرح و مطالبه کنند. آنچه در ادامه میآید نشان میدهد که سناریوی مزبور- توافق نیم بند- سناریوی مرجح برای هر دو طرف است:
الف: دموکراتها برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو در آمریکا، به شدت به پرستیژ حاصل از رسیدن به توافق با ایران، آن هم برای اولین بار پس از وقوع انقلاب اسلامی، نیاز دارند. در غیر این صورت، موقعیت آنها خصوصاً با توجه به مشکلاتی که در سوریه و اوکراین از پس حل آن برنیامدهاند، شکست آنان در انتخابات محتملتر خواهد بود. در این سو، دکتر حسن روحانی نیز برای پیروزی در انتخابات 96 به شدت نیازمند موفقیتی هر چند نسبی و نیم بند در مذاکرات است وگرنه به احتمال زیاد نخستین رییس جمهور یک دورهای در ایران خواهد شد. این مدعا با توجه به تمرکز و رسالتی که دولت یازدهم در قبال مسأله هستهای و تحریمها از ابتدا برای خود قائل بوده است، تقویت میشود.
ب: در صورت عدم رسیدن به توافق، شرایط بسیار بغرنج و گیجکننده خواهد شد و احتمال برخورد نظامی بین ایران و طرف غربی بالا خواهد گرفت. تصور اینکه غربیها در عدم توافق، تحریمها را تشدید کنند بدیهی است و از سویی اینکه ایران همچنان بر روند فعلی تعلیق غنی سازی بیست درصد و... پایبند بماند نیز بعید است. در این شرایط پیچیده، احتمال برخورد نظامی در سه حالت ممکن وجود دارد:
1. جنگ نیابتی (proxy war): بدین معنا که اسرائیل به نمایندگی از غرب به ایران حمله کند.
2. جنگ نامتقارن (Asymmetrical warfare): یعنی خود امریکا رأساً به ایران حمله کند. نگرانی آمریکا از توان موشکی ایران عمدتاً برای این حالت است.
3. جنگ نامنظم یا پارتیزانی: این جنگ که پرهزینهترین و سخت ترین جنگ برای آمریکا و ناتو است، به معنای جنگ با ایران در خاک ایران است. نبرد پارتیزانی از نام قوم پارت- که قومی ایرانی است- گرفته شده است. این قوم نخستین قومی هستند که جنگهای نامنظم را ابداع میکنند. ایرانیان به لحاظ تاریخی نشان دادهاند که در این نبرد پرتجربه و کارآمد هستند.
در کنار این گمانهزنیها، توجه به این نکته ضروری است که دولت اوباما در تاکتیکهای امنیتی خود به هیچ روی قصد برخورد نظامی و جنگ در خاورمیانه را ندارد. گفتنی است که پیش از این تاکتیک، بوش با تکیه و تأکید بر قدرت سخت و سیاستهای نظامی یکجانبه گرایانه، پرستیژ و قدرت نرم آمریکا را به شدت تضعیف کرد و زمینه را برای افول هرچه بیشتر هژمونی خود و قدرت گرفتن قدرتهای نوظهوری چون چین فراهم نمود. اوباما پس از روی کارآمدن خویش تمرکز خود را به جای خاورمیانه بر چین و مهار آن نهاده است که این در عین حال یک فرصت برای ایران خواهد بود. عنایت به این نکته لازم است که چین و روسیه از درگیرشدن آمریکا در نبردی نظامی –علی رغم وتوی ظاهری آن در شورای امنیت- استقبال میکنند، چراکه سبب هدررفتن انرژی و قدرت آمریکا خواهد شد. آمریکا بنابر این ملاحظات به شدت هراسان از درگیری نظامی با ایران خواهد بود. آمریکا محتاج آن است تا با فراغتی نسبی ازمصائب خاورمیانه، عطف نظر خود را بر شرق آسیا و مهار چین بنهد. از این حیث، جنگ به هیچ روی به سود آمریکا نیست.
بنابر آن چه گفته شد، سناریوی مرجح، یعنی توافق نیم بند میان آمریکا و دولت ایران به سود هر دو دولت اوباما و روحانی خواهد بود. البته تا رسیدن به این توافق احتمالی، قطعاً چالشهای پیچیدهای در پیش است.
مسأله بنغازی (حادثه ای که منجر به مرگ سفیر آمریکا در لیبی شد) جان کری را برای پاسخگویی به سؤال نمایندگان به کمیته نظارت مجلس نمایندگان احضار کرد. این مسأله دولت اوباما را بیش از پیش تحت فشار قرار داده است. علاوه بر این، پیروزی بشار اسد در غلبه بر مخالفان و این که آمریکا قویاً پذیرفته است که وی رییس جمهور پیروز در انتخابات نیز خواهد بود، شرایط ایران را برای مذاکره بهبود بخشیده است. مسأله اوکراین نیز در این رابطه قابل توجه است. از این رو، طرف ایرانی با غنیمت شمردن فرصت، میبایستی حداکثر امتیازات را از طرف غربی، علی الخصوص از آمریکا مطالبه و کسب کند.
* محسن سلگی
انتهای پیام/