انسان

زندگی آگاهانه در زندآگاهی زندگی

آرایش سیاسی بر محور "برجام"/پاره ای از یادداشت اخیر من در جهان نیوز

حضور سعید جلیلی در کمیسیون برجام در روزنامه های سه شنبه ۱۶ شهریور، بازتاب های حاشیه آمیز فراوان داشته است. روزنامه جوان ضمن پیگیری خط تأکید بر حق مجلس در بررسی برجام در اخبار و تیترهای اصلی خود در یادداشتی به قلم "مهدی پورصفا" مجلس را از مچ گیری و برخورد سیاسی با برجام برحذر داشته و نوشته است: "شاید خیلی دور از ذهن نباشد که برخی نمایندگان مجلس در گفت وگوهای خود از اصلاح برجام سخن بگویند و به این نکته اشاره کنند که دولت برای اصلاح برجام باید بار دیگر وارد مذاکره شود؛ چنین سخنانی نه می تواند پایه ای درست برای منافع ملی باشد و نه به درد منافع ملی می خورد."

یاداشت نویس روزنامه قانون شماره ۱۶ شهریور، اما با تعریضی تند به حضور سعید جلیلی درکمیسیون برجام، این حضور را به منزله تخریب دستاوردهای مذاکرات و زیر سوال بردن دولت روحانی، ظریف و تیم هسته ای تلقی کرده و نوشته است: " به گفته یک مذاکره کننده ارشد آمریکا، سعید جلیلی به جای حل و فصل بحران هسته ای در آن مذاکرات، از تاریخ اسلام و ایران برای مذاکره بهره می برده است. 

روزنامه کیهان این جمله سعید جلیلی را در صفحه نخست نشانده بودکه " در برجام از ۱۰۰ حق مسلم خود محروم شده ایم".

رسالت نیز به نقل از جلیلی در نقطه کانونی صفحه اول خود تیتر زده بود: "حتی از حقوق تصریح شده در ژنو عدول شد."

کیهان همچنین در ستون "اخبار داغ" بر اظهارات عراقچی مبنی بر "الزام آور بودن برجام، تأکید و آن را ناقض استدلال قبلی رئیس جمهور دانسته است که گفته بود برجام تعهد آور نیست، بلکه مکانیزم داوطلبانه اجرای ان پی تی و تصویب آن در مجلس فاقد ضرورت است.

درکنار این موارد، روزنامه وطن امروز در یادداشت صفحه نخست خود، از برخوردهای تند و سنگین دولت با منتقدان هسته ای در دو عرصه برخورد رسمی (تذکر و توقیف رسانه ها) و عرصه برخورد نرم (ترور شخصیت منتقدان) گلایه کرده است.

همچنین، روزنامه جوان ضمن پیگیری خط حقانیت مجلس دربررسی برجام، در یادداشتی به قلم "مهدی پورصفا" مجلس را از مچ گیری سیاسی و برخورد جناحی با برجام برحذر داشته و نوشته است: شاید خیلی دور از ذهن نباشد که برخی نمایندگان مجلس در گفت و گو های خود از اصلاح برجام سخن بگویند و به این نکته اشاره کنند که دولت برای اصلاح برجام باید بار دیگر وارد مذاکره شود؛ چنین سخنانی نه می تواند پایه ای درست برای منافع ملی باشد و نه به درد منافع ملی می خورد".

یادداشت نویس روزنامه قانون (شماره ۱۶ شهریور) اما با تعریضی تند به حضور سعید جلیلی در کمیسیون برجام، این حضور را به منزله تخریب دستاوردهای مذاکرات و زیر سوال بردن دولت روحانی تلقی کرده است و نوشته است: " به گفته یک مذاکره کننده ارشد آمریکا سعید جلیلی به جای حل و فصل بحران هسته ای در آن مذاکرات از تاریخ اسلام و ایران برای مذاکره کنندگان خارجی می گفت".

روزنامه ایران ارگان رسمی دولت نیز در شماره روز سه شنبه ۱۶ شهریور در همین خصوص، صدای مخالفان برجام را نسبت به موافقان – هر اندازه که بلند باشد- در بهترین حالت یک به ۱۰ ارزیابی کرد و تأکید نمود: " اگر باور ندارید این موضوع را در معرض نظرخواهی و تحقیق میدانی قرار دهیم".

همچنین از جمله تندترین واکنش ها به حضور سعید جلیلی در کمیسیون برجام، سرمقاله محمد علی وکیلی مدیر مسئول روزنامه ابتکار بود که تصریح داشت بررسی برجام در مجلس اقدامی مرد سالارانه است؛ اما این بررسی با عینک سعید جلیلی و همفکران وی متضمن تفاوت معنادار مقیاس مجلس با معیار مردم خواهد بود.

مدیر مسئول ابتکار همچنین در تعریضی شیطنت آمیز افزوده است: " اگر این سنت( سنت دعوت و مشورت با مقامات سابق) منحصر به آقای جلیلی نباشد و شامل روسای جمهور و وزرای گذشته نیز شود حتماَ در ارتقاء کارآمدی نظام موثر و مفید خواهد بود".

در مجموع به نظر می رسد حضور رئیس سابق تیم مذاکره کننده هستهای در مجلس مجموعه ای از مطالبات در جریان اصولگرا و سلسله ای از پیشداوری ها و بدبینی ها در جناح موسوم به اصلاحات را شدت بخشیده است.
به دنبال ایجاد این فضا برخی رسانه های اصولگرا همچون خبرگزاری مهر و روزنامه جوان کوشیده اند با برجسته سازی اظهارات چهره هایی دیگر همچون دکترعلی اکبر ولایتی و علی شمخانی (دبیر شورای عالی امنیت ملی) مبنی بر تقدیر از عملکرد تیم هسته ای سابق و حقانیت مجلس در بررسی برجام، فضای مذکور را تعدیل کنند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محسن سلگی
*چرا نام انسان را برای وبلاگم برگزیدم؟*

*چرا نام انسان را برای وبلاگم برگزیدم؟*

انسان بر همه چیز نام می گذارد، حتی بر چیزهایی که نام‌ناپذیرند!(به اصطلاح قدما: «لا اسم ولا رسم له») اما در این میان، نام خود را فراموش می کند؛ اینک انسان؛ این نامی است که برای این فقره‌نامه فقیر برگزیدم. جالب آن که در میان نشریات و مؤسسات فرهنگی هم چنین نامی ندیدم و ایضاً نام خدا را. همه چیز هست جز انسان و خدا!

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محسن سلگی

گزارش اولین جلسه از سلسله جلسات انجمن علوم سیاسی ایران درباره «اخلاق و سیاست»

چهارشنبه 18 شهریور انجمن علوم سیاسی ایران با همکاری خانه اندیشمندان علوم انسانی، میزبان نشست "اخلاق و سیاست" بود که با حضور دکتر موسی اکرمی، دکتر سید علی محمودی برگزار شد. این نشست ساعت 17 آغاز و دکتر نصیری حامد به عنوان دبیر کمیته اندیشه سیاسی انجمن علوم سیاسی ایران با بیان اینکه این اولین جلسه از سلسله جلسات اخلاق و سیاست است، ابراز امیدواری کرد که در ادامه استمرار این نشست ها را شاهد باشیم. 

 

 

در ابتدای این نشست، دکتر نصیری حامد، این نکته را ذکر کرد که اگر حتی نسبت میان اخلاق و سیاست را از نوع تباین بدانیم، باز نوعی نسبت است که می تواند محل مناقشه و فحص باشد. مناظر و مکاتب مختلفی در این‌باره شکل گرفته است، بسته به آن که چه نگاهی به اخلاق و نیز به سیاست افکنده اند.

 

با فایده گرایی فاشیسم توجیه می شود/ نمی توان با اتکای صرف به اخلاق وظیفه گرا سیاست ورزی کرد

 

در ادامه و بعد از مقدمه مدیر نشست، دکتر سید علی محمودی، هیئت علمی دانشکده روابط بین‌الملل وزارت امور خارجه، ضمن تشکر از انجمن علوم سیاسی و بویژه کمیته اندیشه، موضوع بحث خود را «سیاست در ترازوی اخلاق؛ فایده گرایی یا وظیفه گرایی» مطرح کرد و گفت: پرسش اصلی من در این نشست از این قرار است: آیا فایده گرایی می تواند سیاست را انسانی کند؟ و پرسش دوم آن که : آیا می توان با وظیفه گرایی سیاست را سامان داد.  دکتر محمودی افزود که منظور وی در اینجا سیاست به معنای واقع گرایانه آن است و مرادش از اخلاق، اخلاق هنجاری است که چهار مکتب سرآمد آن به شمار می آید: مکاتب وظیفه گرایی، فایده گرایی، فضیلت گرایی و فراطبیعت گرایی.

 

وی در ادامه، خاطر نشان ساخت که قصد دارد از میان این چهار مکتب، مکاتب فایده گرایی و وظیفه گرایی را مورد بررسی قرار دهد و سپس نسبت آنها با سیاست را به بحث بگذارد. وی عنوان کرد که در ادامه از این تز دفاع می کند که اخلاق «فایده-وظیفه گرا» مناسب ترین الگو برای سیاست است.

 

این استاد دانشگاه افزود: فایده گرایی حداقل چهار مرحله را طی کرده است. اولین مرحله، فایده گرایی کلاسیک است که بر اساس آن ما کاری را انجام می دهیم که حداکثر لذت و حداقل درد و رنج  را به وجود آورد. دومین مرحله، فایده گرایی عمل نگر است؛ بر این اساس، کاری را باید بکنیم که برای همه بهترین باشد. سومین مرحله و تعریف، فایده گرایی قاعده محور است؛ یعنی باید کاری را انجام دهیم که مبتنی بر قواعد باشد. چهارمین مرحله، فایده گرایی پیامد محور است. در اینجا، بهترین پیامدها مورد تاکید است؛ یعنی از معیارهایی صحبت می کند که بهترین پیامدها را در بر داشته باشد؛ پیامدهایی چون فضیلت، معرفت، لذت، حیات و ...

 

دکتر محمودی چنین ادامه داد: تفسیر من از این مراحل با این پرسش شروع می شود که چه اتفاقی موجب طی این مسیر برای فایده گرایی شده است. متفکرین این مکتب دریافتند که این مکتب، استحکام کافی را ندارد و سوء استفاده هایی ممکن است از آن بشود. هر چه گذشته است، این مکتب قاعده محورتر شده و نظم بیشتری  پیدا کرده است.

 

ممکن است امری برای کسی دردآور و برای دیگری لذت آور باشد، از این رو،بزرگان این مکتب متوجه شدند که این مکتب، مکتب کاملا معتبری نیست.آنها دریافتند اگر معیار صرفا سود باشد، می توان با این معیار، فردی را شکنجه کرد تا مثلاً اعتراف کند که یک بمب را در کجا قرار داده است.

 

این عضو هیئت علمی، در ادامه افزود: مکتب وظیفه گرایی، مکتب دوم است  که مبتنی بر حسن و قبح عقلی است. این مکتب، صرف نظر از نتیجه و پیامدهای آن، به حسن و قبح ذاتی امور اعتقاد دارد. اخلاق در این مکتب، مشابه اخلاق معتزلی است که در برابر اخلاق اشعری قرار دارد.

 

وی همچمین گفت: از نظر سابقه باید گفت در قرآن و سخنان امام علی (ع) فقراتی هست که بیان گر اخلاق وظیفه گراست. کانت می گوید چنان رفتار کن که بخواهی رفتار تو به صورت قاعده کلی درآید. این سخن کانت، مشابه کلام امام علی (ع) است که «آن چه را برای خود نمی پسندی برای دیگران نپسند»

 

دکتر محمودی در ادامه بیان داشت که در اخلاق وظیفه گرا نه می توان ابزار شد و نه کسی را ابزار کرد.

 

وی با طرح این پرسش که آیا می توان این گزاره را در اخلاق فایده گرا جا داد، به نتیجه گیری بحث خود پرداخت و گفت: نکته ای که وجود دارد این که اخلاق فایده گرا از سیاست و سیاست ورزی منفک پذیر نیست. سیاست واقع گرا، بدون اخلاق فایده گرا نمی تواند کاری از پیش ببرد. نمی توان با اتکای صرف به اخلاق وظیفه گرا، حکومت و سیاست ورزی کرد. محض نمونه، برای برچیدن ظلم در جهان نمی توان بنا به وظیفه و بدون اتکا به کردار، نظر و منافع مردم، میلیاردها تومان سرمایه را از بین برد.

 

استاد دانشکده روابط بین الملل وزارت خارجه، نتیجه گرفت: به نظر می رسد که آمیزه ای از فایده گرایی و وظیفه گرایی لازم است. پس صرفاً هم نمی توان به فایده گرایی هم اکتفا کرد. نتیجه محمود و مطلوب در ترکیب فایده گرایی و وظیفه گرایی است و این یعنی: 1. انسان ها یا حکومت ها حق ندارند انسانی را در بند خود کنند.  انسان بالاتر از همه چیز و بالاتر از حکومت است. انسان را غایت فی نفسه می دانیم و رفتارمان باید جوری باشد که بخواهیم جهانی و کلی شود. 2. سیاست گذاری، برنامه ریزی ها و کوشش ها باید در محدوده حقوق بشر باشد. اگر بنا باشد بنا به فایده همه چیز را توجیه کرد، فاشیسم هم توجیه می شود. کلام آخر این است که امیدوارم جلسات سیاست و اخلاق، تداوم یافته و این تداوم، همراه با اهمیت دادن به اخلاق و عمل به آن باشد.

 

اخلاق، سیاست فردی است و سیاست، اخلاق اجتماعی است/فضیلت و فایده قابل جمع هستند

 

در ادامه این نشست، دکتر موسی اکرمی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران، به ایراد سخنان خود پرداخت.

 

موسی اکرمی سخنان خود را با این نکته آغاز کرد که وظیفه گرایی و فایده گرایی قابل جمع هستند و می توان به الگویی قائل بود که محاسن هر دو را داشته باشد. وی تأکید کرد هر جا از سیاست و اخلاق سخن می گوییم همزمان بعد عملی و نظری آنها مقصود است.

 

این استاد دانشگاه در ادامه گفت: اگر جامعه را به مثابه یک پیکر سیاسی تعریف کنیم که بتواند سامان بخش باشد، اخلاق به مثابه یک چیزی است که فرد در رابطه با خودش و در رابطه با دیگری انجام می دهد. وی لازم به تأکید دانست که اخلاق در درجه اول و نیز نزد قدما، یک جور نگرش فردی محسوب می شد، اما رفته رفته از اخلاق جامعه، اخلاق سیاسی و نظایر آن سخن به میان آمد.

 

دکتر اکرمی بیان داشت: نگرشی که می خواهم از آن دفاع کنم  نگرش فضیلت محور است که همزمان مزایای وظیفه گرایی و فایده گرایی را دارد.

 

در ادامه وی یادآوری کرد: اندیشه فضیلت به سقراط برمی گردد. سقراط فلسفه را به زمین آورد و در این زمینی کردن، اخلاق را برجسته کرد. افلاطون هم اخلاق را برجسته می کند، اما آن را از سیاست جدا نمی داند. اکرمی افزود: در قیاس با سقراط و افلاطون، به طور مشخص، ارسطو با دیدگاه واقع گرایانه و ملموس به تحلیل سیاست و اخلاق پرداخته است.

 

موسی اکرمی در ادامه به تعریف مفهوم فضیلت پرداخت. از نظر این استاد دانشگاه، فضیلت واژه ای است که درباره هر چیزی به کار می رود؛ هر چیزی یک فضیلت دارد و صاحب یک سری فضایل است. او برای روشن شدن این نگره، گفت: یک کارد کارکردش بریدن است؛ کاردی فضیلت بیشتری دارد که برنده تر باشد. اکرمی افزود: درباره این که فضایل انسان چیست تا شایسته نام انسان باشد، سه مکتب وجود دارد: افلاطون،ارسطو و رواقیون. اینها تلاش کرده اند فضایل را نشان دهند.

 

اکرمی ادامه داد: وقتی کتاب اخلاق ارسطو را می خوانیم، انگار سیاست می خوانیم. او تلاش کرد میان اخلاق و سیاست پل بزند و برای این مقصود است که می گوید «اخلاق، سیاست فردی است و سیاست، اخلاق اجتماعی است.»

 

استاد فلسفه علم دانشگاه، عنوان داشت: تعریف ارسطو آن است که انسان حیوان سیاسی است و طبیعت سیاسی دارد، ازین‌رو، سیاست برای او اهمیت خاصی دارد. انسانی انسان است که مطابق طبیعتش باشد. ارسطو، ابتدا خیر را تعریف می کند به چیزهایی مانند سعادت که فی نفسه خیر هستند. او سعی می کند در کتاب سیاست و اخلاق نیکوماخوسی، نشان دهد که خیر برین و بهین در سیاست، سعادت است ودولت باید متولی سعادت مردم باشد.ارسطو می گوید سیاست برای آن است که جامعه مطلوبی به وجود بیاید که انسان در آن قادر به اخلاقی بودن باشد و بتواند فضیلت هایش را بروز داد. ارسطو، فضایل را ذاتی می داند. البته در کتاب قانون اساسی، او به نسبی بودن فضایل هم اشاره دارد.

 

دکتر اکرمی، افزود: اخلاق تکاملی که امروز به وجود آمده است قبول دارد که فضیلت در انسان ها ذخیره شده و نقش مثبتی در زندگی آنها داشته است. به نظر می رسد که همه مکاتب به فضیلت اعتقاد دارند؛ این که یک ویژگی هایی هستند که اگر آنها را داشته باشیم اخلاقی هستیم.

 

او خاطر نشان ساخت: اکنون اخلاق فضیلت در غرب آن ضعف های گذشته را ندارد. برای صحت این مدعا، رجوع کنید به آرای نوارسطوئیان یا جماعت گرایانی مانند مایکل سندل.

 

وی همچنین گفت: براستی چه چیزی پسندیده تر از این که ما کاری را صرفاً برای نفس اخلاقیّت آن انجام دهیم نه برای خوشامد کسی.

 

دکتر اکرمی با بیان این که ارسطو به درستی معتقد بود که حکومت سیاسی خوب، زمینه ساز اخلاق است، ابراز نگرانی کرد که «در جامعه امان، شعار اخلاقی زیاد سر می دهند، اما رفتار اخلاقی بسیار کم است. چون آن ساختار سیاسی که تنظیم کننده رفتار ما به عنوان شهروند باشد، وجود ندارد.»

 

 اکرمی افزود: شاید از نخبگان بتوان این تقاضا را داشت که اگرچه جامعه سیاسی اخلاقی نداریم، تو به عنوان یک نخبه، اخلاقی رفتار کن، اما داشتن چنین تقاضایی از عوام، گزاف و نابجاست. وقتی در جامعه به گونه ای فساد فراگیر می شود که فرد حس می کند بدون فساد، شکست می خورد، این وضع به معنای یک بحران بزرگ است.

 

دکتر اکرمی در پایان بخش سخنان خود پس از ذکر این نکته که: وقتی شما مأخوذ به فضیلت باشید، مشمول پیامدهای خوب و سود حقیقی هم خواهید شد، از کتابی که اخیرا نوشته است خبر داد. وی در این باره گفت: کتابی نوشته ام تحت عنوان «فلسفه از تعبیر جهان تا تغییر جهان». در این کتاب، قانون اساسی «زمین‌شهر» یا ژئوپلیس را طراحی کرده ام و از درهم تنیدگی سیاست و اخلاق دفاع کرده ام.

 

گزارشگر: محسن سلگی(دبیر اجرایی کمیته اندیشه سیاسی)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محسن سلگی

از عدم معماری تا عشق های بی انجام


تعداد نظرات: ۱۷ نظر
تاریخ انتشار: ۱۵ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۷:۴۳
صدای ایران- دکتر محسن سلگی؛ در وبلاگ قاسم صفایی نژاد، مطلبی درباره یک معماری عجیب خواندم که جز به جز مرا متوجه شخصیت قرن بیست و یکمیِ انسان می ساخت:

«در سن خوزه آمـریکا، عمارتی وجـود دارد با نام «عمارت وینچستر» که تمام شهرتش را مدیون چیزهای عـجیب‌ و غـریبی است کـه در مـعماری آن وجـود دارد. این عمارت توسط «سـارا وینچستر» ساخته شده و حاوی نکات بسیار جالب و آموزنده‌ای از چیزی‌ است‌ که باید آن را «عدم معماری» بنامیم. 



جدای‌ از‌ مـواردی چـون سقف‌های گردان، کف‌پوش‌های میناکاری شده، چلچراغ‌های نـقره و طـلا کـه هـر کـدام نشان‌دهنده خلاقیت‌های هـنری فـراوانی است، همه جای خانه شامل عجایب زیادی چون‌ درها‌ و پنجره‌هایی که رو‌ به‌ دیوار باز می‌شوند، راه پله‌هایی کـه بـه هـیچ جا ختم نمی‌شوند و تعداد بی‌شماری بخاری، راه پله، در و پنـجره اضـافی اسـت. پنجره سـاخته شـده در کف زمین، دودکشی که از چهار طرف زمین بلند‌ می‌شود‌ و ستون‌های وارونه و معکوس، و هنوز کسی نتوانسته است راز ساخته شدن عمارت وینچستر را پیدا کند.»
 
این حوالت انسان بغاوت زده کنونی است.
جان و جهان آدمی به بند است.
بندِ بی بندی و بنده نبودن
بندبازی و اضطراب جاودان
بی خانمانی و عدم معماری
موقتی بودن هر چیز جز اضطراب

پوچی، همیشه زاییده بی انتخابی یا نداشتن گزینه های بدیل نیست، گاه، پوچی زاییده تکثر و راه های بی پایان و گزینه های متنوع است. حتی تنوع هم را بی خانمان کرده است. در کثرتی از تنوع ها، تصمیم گرفتن سخت می شود و انسان مستأصل از این وضع، به پوچی در می غلتد. این پوچی، یک پوچی نو و مدرن است. انسان سنتی و کهن، با این پوچی بیگانه بوده است؛ برای او تنها پوچی حاصل عدم تنوع و پوچیِ بن بست وجود داشته است. این وضع، نه تنها وضع انسان سنتی، بلکه وضع انسان مدرن تا پیش از انقلاب ارتباطات و تصویر بوده است.

هرگز تکثر و تنوع تا این اندازه بی اندازه و یله نبوده است. این برای ما یک پوچی یا نیهیلیسم نو آورده است. با درنگی در جهان مجازی و آنچه این روزها بر ما روی داده است، به صحت مدعای این حقیر خواهیم رسید؛ تنوع های بی پایان و موقتی! عشق های بی پایان اما ناجاودان و موقتی!آشنایی های بی پایان اما موقتی؛ بی پایان از حیث تعداد و تعدد نه از حیث عمر. بلاک شدن ها و بلاک کردن ها. دلبستن هایی که بیشتر به خودارضایی می ماند و خودآزاری.

این جهان، جهان غلبه تصویر بر واقعیت و فرم بر محتواست. این جهان و زندگی کنونی ما، جهانِ غلبه مجاز بر واقعیت است؛ آنچه بودریار تحت عنوان ابرواقعی یا هایپر رئال یاد می کند؛ مجاز، واقعیت نیست، اما فراتر از آن است.

ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۱۳ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۵
1
0
 چرخه روابط ناپایدار انسانی آزاردهندست. فکر پیدا کردنه عشق شبیه توهم شده
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۱۳ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۵
1
0
 چرخه روابط ناپایدار انسانی آزاردهندست. فکر پیدا کردنه عشق شبیه توهم شده
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۱۴ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۵
0
0
 چرخه روابط ناپایدار انسانی آزاردهندست. فکر پیدا کردنه عشق شبیه توهم شده
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۱۴ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۵
0
0
 چرخه روابط ناپایدار انسانی آزاردهندست. فکر پیدا کردنه عشق شبیه توهم شده
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۱۴ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۵
0
0
 چرخه روابط ناپایدار انسانی آزاردهندست. فکر پیدا کردنه عشق شبیه توهم شده
مهتاب
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۱۵ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۵
0
0
 مرسی حرف دل ما بود. دوست پسرم منو داشت و همزمان یه مامان یه جاست یه فاب و منم فقط رفیق چتش بودم و من ساده دلباخته شدم بدونه دیدنش
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۱۶ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۵
0
0
 عشقققققققققق؟؟؟سیخی چند. عشقم حراج کردن رفت
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۳۴ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۵
0
0
 واقعا پوچی رو خوب گفتید. من خودم بین چندراهی گیر کردم اینجوری شدم
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۳۵ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۵
0
0
 رو یه پل عابر تو شیخ فضل الله نوشته بود به ندای تنت گوش بده واسه تبلیغ موبایل لمسی!!!!!!!!!!
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۳۶ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۵
0
0
 رو یه پل عابر تو شیخ فضل الله نوشته بود به ندای تنت گوش بده واسه تبلیغ موبایل لمسی!!!!!!!!!!
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۳۶ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۵
0
0
 رو یه پل عابر تو شیخ فضل الله نوشته بود به ندای تنت گوش بده واسه تبلیغ موبایل لمسی!!!!!!!!!!
علی رمضانی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۳۶ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۵
0
0
 چقد رک گفتید آقای سلگی
علی رمضانی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۳۷ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۵
0
0
 چقد رک گفتید آقای سلگی
مرتضی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۳۸ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۵
0
0
 پوچی، همیشه زاییده بی انتخابی یا نداشتن گزینه های بدیل نیست، گاه، پوچی زاییده تکثر و راه های بی پایان و گزینه های متنوع است.
لایک داشت این جمله
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۴۰ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۵
0
0
 آقا زیردیپلم حرف بزن چی میگید واسه خودت
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۴۰ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۵
0
0
 خسته ام من از این دنیا این نوشته خیلی ناامیدم کردبدتر
یک شکست خورده
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۴۱ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۵
0
0
 عشق بیفایده ترین و خطناکترین چیزه همون بهتر شکل نگیره
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محسن سلگی

به مناسبت هفته دولت/دولت روحانی؛ میراث دار یک مقارنه مبارک و وظایف پیش رو


کد خبر: ۷۷۲۸۵
تعداد نظرات: ۱۶ نظر
تاریخ انتشار: ۰۷ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۲:۴۷
صدای ایران؛ دکتر محسن سلگی- این کوتاه بر آن شده تا نشان دهد دولت یازدهم در لحظه تولد، باشکوه ترین اتفاق را برای توسعه سیاسی(مقارنه ثبات سیاسی و رقابت سیاسی) رقم زده است.

 دولت یازدهم به عنوان محصول یک مقارنه مبارک میان ثبات سیاسی و رقابت سیاسی، بایستی اولاً: از این سرمایه به عنوان تکیه  گاهی برای عرصه های داخلی و خارجی، به خصوص اقتصاد و دیپلماسی بهره بجوید و ثانیاً: بر آن باشد تا این مقارنه را تا آخر حفظ کند؛ یعنی با تحمل و فراتر از آن تساهل با مخالفان، پای بندی خود به اصل مشارکت سیاسی و رقابت سیاسی را نشان دهد.

رقابت سیاسی و ثبات سیاسی به عنوان دو ملاک توسعه ‌یافتگی سیاسی در نظر گرفته شده‌ اند. رقابت وقتی دارای شاخصه ‌های مثبت است که مبتنی باشد بر مشارکت قانونی به جای مشارکت نفوذی، مشارکت بر اساس ملاحظات اجتماعی به جای انگیزه‌های هویتی مانند قومیت، مذهب و ... البته این که کسی یا گروهی به سبب وظایف دینی در رقابت سیاسی حاضر شود، محمود و ممدوح است، اما این که رقابت ‌های سنی- شیعه مبنای رقابت باشد، همانند رقابت‌ های قومیتی خطرناک و مضر است.

ثَبات سیاسی* نیز در بهترین تعریف خود، به معنای «هنجاری» بیان می‌شود (توسط ساندرز).  چرا که در ایستار هنجاری، تعریف ثبات سیاسی از کشوری به کشوری دیگر متفاوت است. هنجاری بودن به ارزش‌های یک کشور و قواعد امنیتی حاکم بر آن اشاره دارد. 

بنابراین در سنجش معادله میان رقابت سیاسی و ثبات سیاسی در ایران، با توجه به تعریف هنجاری از ثبات، می‌بایستی ارزش های جمهوری اسلامی که شامل تمام ارزش‌های اسلامی می شود را لحاظ کرد.  با تعریفی که از رقابت و ثبات آمد، حال به سراغ چگونگی رابطه این دو در تاریخ معاصر ایران می رویم:

تاریخ ایران مملوء از تعارض این دو مقوله است. نگاهی اجمالی به سرشت و سرگذشت تاریخ ایران، سرنوشت احتمالی این دوگانه را برای ما روشن می سازد.

در تاریخ سیاسی معاصر ایران قبل از انقلاب مشروطه، همواره رقابت سیاسی زیر یوغ ثبات سیاسی استبداد مدار بوده و محلی از اعراب نداشته است.

در دوره مشروطه، رقابت سیاسی رو به تزاید و افزودن گرفت، اما از آن سو ثبات سیاسی به اضمحلال رفت؛ و در اثر آزادی یله و رها، امور معیشت و اعتقادی مردم دچار التهاب شد به گونه ای که هر گروهی در جایی برای به دست گرفتن قدرت سر برآورد.

در دوره پس از مشروطه، خصوصا از ۱۳۰۴ به بعد، رقابت سیاسی همچون همواره تاریخ ایران قبل از مشروطه، قربانی ثبات سیاسی شد. در دوران ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ این بار رویه باز هم معکوس شده و شاهد دوره ‌ای بسیار مشابه با آزادی افسار گسیخته و امنیت‌ستیز دوران مشروطه بودیم که ثبات سیاسی کشور را از میان برد.

در دوره زمانی ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷ و پیش از وقوع انقلاب اسلامی، شاهد دورانی شبه رضاخانی شدیم به گونه  ای که رقابت سیاسی به سود ثبات سیاسی؛ مجددا قربانی شد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا شروع دفاع مقدس، رقابت سیاسی بر ثبات سیاسی چیره شده و آن را به حاشیه راند. حجم رقابت‌های هویتی، مانند رقابت‌هایی که اساس قومیتی و اختلاف مذهبی داشته اند، در این دوره ثبات سیاسی را به چالش هایی جدی کشاند. 

پس از این، در دوران جنگ با توجه به ضرورت حفظ کیان و مرزهای کشور، رقابت سیاسی تقریبا تعطیل و اهمیت ثبات سیاسی تنها میدان دار عرصه گشت. سپس در دوران جنگ و شروع دوران سازندگی نیز، ثبات سیاسی، رقابت سیاسی را در انزوا و اختفاء قرار داده و عقیم ساخت.

با شروع دوران اصلاحات، این بار، رقابت سیاسی بود که بر ثبات سیاسی سروری جسته و آن را به اضمحلال کشانید به گونه‌ای که در این دروان، رقابت سیاسی به عنوان متغیری مستقل، ثبات سیاسی را تا حد زیادی تضعیف کرد.

در انتخابات سال ۸۸، در روندی معکوس، توازن میان رقابت و ثبات به هم خورد؛ رقابت سیاسی اوج گرفته، اما ثبات سیاسی با توجه به هشت ماه آشوبناک متزلزل شد.

در خرداد 92، تمکین کاندیداهای احراز صلاحیت نشده به نظر شورای نگهبان، اثبات صیانت نظام از آرای مردمی آن هم با ظرافت و دقتی با فاصله اندک هفت دهم درصد و ... نشان از رواج و تثبیت بی‌ سابقه گفتمان قانون ‌گرایی در ایران داشت.
اوج قانون گرایی در تاریخ معاصر ایران را می‌توان به صراحت در آن چه که در انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ رخ داد، مشاهد کرد. این سرمایه ‌ای است که دولت بایستی آن را نصب ‌العین قرار دهد.

نظر به آن چه گذشت، دولت یازدهم به عنوان محصول یک مقارنه مبارک میان ثبات سیاسی و رقابت سیاسی، بایستی اولاً: از این سرمایه به عنوان تکیه گاهی برای عرصه های داخلی و خارجی، به خصوص اقتصاد و دیپلماسی بهره بجوید و ثانیاً: بر آن باشد تا این مقارنه را تا آخر حفظ کند؛ یعنی با تحمل و فراتر از آن تساهل با مخالفان، پای بندی خود به اصل مشارکت سیاسی و رقابت سیاسی را نشان دهد و به بهانه آرامش در عملکرد دولت، انتقادات بر دولت و توجه به آنها را در حاشیه نگذارد. 


اما گزاره های زیر، جای پرداخت و مداقه بیشتری دارند که به دلیل ضیق مجال، فهرست وار می‌آیند:

هر چه از دوره پیش از انقلاب فاصله گرفته ایم، از خشونت در رقابت کاسته شده است و:

- در مقایسه با دوره پیش از انقلاب، تکثر سیاسی وضعیتی درون ‌طیفی ‌تری یافته است تا این که حالت برون طیفی داشته باشد.

- آزادی از حالت بی حدود در مسیر چارچوب دارشدن قرار گرفته است (آزادی چه در دوران رضاخانی و چه دوران مصدق و... از حدود مشخص برخوردار نبوده است؛ یا اصلا حدودی نداشته است و خود آزادی، خفه و منکوب بوده است و یا همانند دوران مصدق، یله و رها بوده است)

- نیروهای رقیب نسبتاً از لحاظ اجماع بر اصول یک‌ دست ‌تر شده و نیروهای سیاسی مختلف‌ المبانی را حذف کرده‌اند و موجب تشکیل نیرویی یکدست شده‌اند.

- بدین ترتیب هر چه به زمان حاضر نزدیک تر شده ایم، شاهد تقویت اصل تلفیق «هماهنگی-مبارزه» بوده  ایم و طیف های سیاسی بیشتر از هر زمان بر سر مبانی و حکمیت رهبری نظام اجماع کرده  اند.

- هرچه از انقلاب به این سو آمده ایم، رقابت سیاسی به سمت تأثیرگذاری از عوامل غیرهویتی (رقابت هویتی: رقابت بر اساس تفاوت‌های مذهبی و قومیتی) و اقتصادی شدن پیش رفته است.


پی نوشت:
* ثبات با فتحه درست است، چراکه با ضمه به معنای دردی که انسان را از حرکت باز می ‌دارد و با کسره به معنای بند پالان است!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محسن سلگی

گزارش نشست نقد و بررسی کتاب جانبدرای و برابری

گزارش نشست نقد و بررسی کتاب جانبدرای و برابری
تاریخ : 1394/6/12 ساعت : 18:25 - گروه : عمومی

 به همت انجمن علوم سیاسی ایران و با همکاری کارگروه علوم سیاسی خانه اندیشمندان علوم انسانی، نشست نقد و بررسی کتاب تامس نیگل با عنوان "جانبداری و برابری"  با حضور دکتر مرشدی زاد، دکتر غلامرضا کاشی،  دکتر سید رضا موسوی  و دکتر جواد حیدری مترجم کتاب، در روز چهارشنبه 11 شهریور، ساعت 17 درخانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

 

 

در این نشست، ابتدا دکتر علی مرشدی زاد عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد در مقام مدیر نشست ضمن معرفی اساتید، به بیوگرافی تامس نیگل پرداخته و بر این نکته انگشت تأکید نهاد که نیگل فیلسوفی جامع است که در اکثر زمینه ها مانند فلسفه علم، فلسفه ذهن، دین، فلسفه سیاسی و غیره صاحب نظر است. وی در ادامه از دکتر جواد حیدری به عنوان مترجم کتابهای نیگل در ایران،  خواستند تا در مورد کتاب توضیحاتی را ارائه دهند.

 

دکتر جواد حیدری صحبت خود را با معرفی نیگل آغاز کرده و گفت: کمتر فیلسوفی در قرن بیستم را می شناسیم که در اکثر شاخه های فلسفه صاحب نظر باشد. از سوی دیگر ایشان اخلاق را به یک رشته مستقل تبدیل کرده اند. یعنی این نیگل بود که اخلاق را به علم تبدیل کرد. 

 

دکتر جواد حیدری به عنوان مترجم این کتاب، علاوه بر اینکه نشان داده است که حرف‌های تکاملی‌ها در حوزه‌ی خودشان قابل‌قبول و مسموع نیست و نمی‌شود از صدق نظریات تکاملی‌ها دفاع کرد، آثار و نتایج روانی بسیار مثبتی هم در پی دارد.

 

ایشان در ادامه افزوند:  میزان واکنش‌هایی که این کتاب برانگیخته بسیار تعجب‌آور بوده است.

 

 

در ادامه ، دکتر حیدری خاطرنشان ساختند نیگل تنها کسی است که 80 ریویو منتشر کرده است، یعنی 80 کتاب را مورد نقد و برسی قرار داده است و این نشان  از آن دارد که نیگل به خوبی افکار و آثار دیگران را می خواند و نسبت به آن چه پیش از خود بوده و اکنون هست، بی تفاوت نیست.

 

در حوزه عملی هم نیگل نشان داد که بشر تعارضاتی دارد که لاینحل باقی خواهد ماند. برای مثال مارکسیسم و سرمایه داری هر دو خواستند تعارضات را حل کنند، اما شکست خوردند.

 

عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد، اذعان کرد  هسته اصلی کتاب، تعارض منافع و ارزشها را مورد بررسی قرار می دهد. نیگل معتقد است چهار چیز منافع ما را نابرابر و متعارض می کند، اولی تبعیض است؛ تبعیض دلبخواهانه است و مبنای عقلانی ندارد. دومین عامل، طبقه است؛ انسانها دوست دارند ثروتشان در خانواده خودشان منتقل شود. استعداد، سومین عامل نابرابری است؛ برخی استعدادشان باب بازار است و ثروتمند می شوند و برخی ندارند و این نمونه ای از تفاوت استعدادهاست. کوشش، چهارمین و آخرین عامل نابرابری است. نیگل معتقد است که طبقه و استعداد عامل های بیرونی هستند، یعنی خارج از قلمرو اختیار فرد هستند، اما تبعیض و کوشش عوامل دورنی هستند. نیگل در ادامه اضافه می کند که گاهی تبعیض با طبقه ازدواج می کند و  این بدترین و ظالمانه ترین توع پیوند است.

 

یکی از اصلی‌ترین ایده های نیگل آن است که میان برابری و جانبداری تعارض وجود دارد. به عقیده او، بیطرفی بهترین راه حل برای این تعارض است. از سویی دیگر، نیگل اضافه می کند که بیطرفی در ارزشها ممکن نیست. او در نهایت کتاب جانبداری و برابری با لحنی نومیدانه می گوید تا بین نگاه از پایین و و از بالا تعارض وجود دارد، مشکلات جامعه انسانی حل نمی شود.

 

پیش از آغاز سخنان دکتر کاشی، مجری جلسه، دکتر مرشدی زاد،  گفت که جمع بندی اش از سخنان دکتر حیدری آن است که نیگل می خواهد میان ذهن- عین و آزادی-عدالت که نتیجه اش رسیدن به دوگانه خودگزینی و دیگر گزینی است، تفاهم ایجاد کند.

 

 

 دکتر کاشی، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به ایده اصلی کتاب اذعان داشت:  نیگل فقط به نحوی فلسفه‌ورزی نمی‌کند که ارتباط فلسفه را با مسائلی که ما در زندگی‌مان با آن مواجه هستیم وضوح ببخشد، بلکه به شیوه‌ای می‌نویسد که خواننده را به‌عنوان هم‌سفر فلسفی، به گونه‌ای، درگیر بحث ‌کند. او می‌کوشد تا به لحاظ عقلانی طرح کلی یک مسأله را به خواننده بفهماند و آنگاه تبیین کند که چگونه شخص می‌تواند کورمال کورمال به سمت‌وسوی یک راه حل پیش برود. او از ارائه‌ راه‌حل شخصی و ترجیحی خودش برای یک مسأله در برابر سایر راه‌حل‌های پیشنهادی محتاط است. به عقیده دکتر کاشی، نیگل وقتی درباره‌ی این موضوعات قلم می‌زند از خطر ابهام به‌خوبی آگاه هست.

 

دکتر کاشی تصریح کرد: به عقیده‌ نیگل، اشخاص، صاحبانِ فکر و عمل هستند؛ آن‌ها در جهانی زندگی می‌کنند که فهم علمی، بسیار موفق از کار درآمده است. اشخاص، به‌عنوان فاعل، در خصوص جهان و عملشان در آن، منظر بسیار خاصی دارند: این منظر، منظر ذهنی خوانده می‌شود. همچنین اشخاص می‌توانند از این منظر ذهنی فرا‌تر روند و درباب جهان و رفتارشان به طرز بی‌طرفانه بیاندیشند.

 

 غلامرضاکاشی در پایان افزود: رویکرد نیگل به این مسائل، حل جدی آن‌هاست و نه اولویت بخشیدن به یکی از منظر‌ها. آن چیزی که او در طلب آن است نوعی سازگاری است و می‌خواهد این سازگاری مورد تصدیق هر کدام از خوانندگان کتابش باشد. او بر آن است بفهمد که چگونه امر عینی و امر ذهنی با یکدیگر رقابت می‌کنند و نیز می‌خواهد تبیین کند که چگونه این دو امر به یک جهان‌نگری واحد منجر می‌شود.

 

پس از اتمام سخنان دکتر کاشی، دکتر سید رضا موسوی در این نشست با تمجید از ترجمه صورت گرفته توسط دکتر حیدری، اما از کمبود پاورقی ها در کتاب انتقاد کرد، چراکه به نظر وی این امر می توانست به فهم بسیاری مفاهیمی ناآشنا برای مخاطب ناآشنا با نیگل کمک کند.

 

موسوی در ادامه نیگل را بیطرف خواند که توانسته سنت بیطرفی -که راولز، استاد نیگل، مؤسس آن است- را ادامه دهد. او بر این نکته انگشت تأکید نهاد که البته نیگل در عین دفاع از بیطرفی اما تصریح می کند که بسیاری اوقات بطرفی به نتایج بیطرفانه ختم و منجر نمی شود. دکتر موسوی در ادامه مباحث خود، نیگل را یک برابری طلب خواند که نمی توان وی را در قالب جماعت گرایی یا آزادی خواهی نهاد. ایشان همیچنین به مبحث تعارض میان مشروعیت و ثبات در عالم سیاست از نگاه نیگل پرداخت و بحث خویش را به پایان رساند.

 

در پایان و در بخش کامنت، دکتر  محسن سلگی، این مساله را طرح کرد که در خوانش از نیگل باید میان نگاه روانشناساانه یا عاطفی- اخلاقی و نگاه عقلی-شناختی تمایز نهاد. وی محض نمونه، به دیدگاه مصطفی ملکیان اشاره کرد که در تفسیر دیگرگزینی و نگاه از بالا که توسط نیگل مطرح می شود، می گوید که انسان های سنتی کمتر نگاه از بالا و دیگرگزینانه داشته اند، زیرا کمتر تردید می کرده اند و بیشتر اهل یقین بوده اند؛ یعنی کمتر می توانسته اند بیرون از خویش بایستند و خود و دیگران را بنگرند. وی این نگاه را نسبت دادن وضعیتی عقلانی به نیگل تعبیر کرد، حال آن که به نظر او، نیگل، نگاهی اخلاقی-عاطفی دارد.

 

وی درادامه متعلق اخلاق را احساسات و عواطف و وجدان دانست و هرگونه نسبت دادن عقلانیت به پروژه نیگل را خطا دانست. وی ادامه داد نیگل، نگاهی اخلاقی و عاطفی دارد و بحث او درباره دیگرگزینی، عمدتاً اخلاقی است. او این گزاره ملکیان را که انسان سنتی کمتر می توانسته دیگرگزین باشد را از حیث وجه شناختی-عقلانی درباره انسان سنتی درست دانست و گفت که انسان سنتی در وجه عاطفی و اخلاقی به مراتب دیگرگزین تر و ایثارگرتر از انسان مدرن بوده است.

 

جلسه با پرسش و پاسخ علاقمندان حاضر در جلسه به پایان رسید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محسن سلگی